مطلب زیر یاد داشتی از جناب تبریزی در روزنامه اطلاعات در مورخه ۳۰/۳/۱۳۹۰ به مناسبت برگزاری برنامه حفاظت از دشتهای شقایق امسال منتشر شده است
۱- چندين و چند سال هشدارهاي کارشناسان و فعالان محيط زيست براي حفظ درياچهها و تالابهاي کشور، تاثيري آنچناني بر روند تصميم گيريهاي مسئولان نگذاشته است محيط زيست حتي در آخرين اولويتهاي برخي وزارتخانهها قرار نگرفت، پلها و جادهها بر روي درياچهها احداث شد و حفظ تالابها به عنوان حرکتي لوکس و غيرضروري مورد بي اعتنايي قرار گرفت.
حالا چند سالي ميشود که درياچهها يکي پس از ديگري به خشكي ميگرايند و به يادگاري از آب، غباري ميماند و اسکلتهاي ماهي در کنار قراضههاي آهني که روزي ـ روزگاري قايقي بودند براي صيد و تفرج، البته شرايط اقليمي سالهاي اخير را نيز نبايد فراموش كرد، اما عوامل مختلف دست به دست هم دادند تا شرايط ناگواري پيش آيد. گاوخوني، يادش بخير!هامون، يادش بخير، بختگان، پريشان يادشان بخير! اما چه کسي باور ميکرد درياچه اروميه نيز از تشنگي به نفس نفس بيفتد و به حال احتضار درآيد. درياچهاي با آن همه ويژگيهاي منحصر بفرد و آن همه ياد و خاطره.
چند سال ديگر هم ميگذرد و نتيجه زحماتي که براي از ميان رفتن درياچهها کشيده شده ملموستر ميشود! طوفانهاي غبار آلود، نمکهاي معلق در هوا، پيشروي بيابان، از ميان رفتن گونههاي گياهي و جانوري و…
2- چند سالي است که کارشناسان و فعالان محيط زيست براي حفظ قله دماوند هشدار ميدهند. آنها معتقدند ارزش اين ميراث گرانبهاي طبيعي، بسيار بالاتر از آن است که براي استخراج پوکه از ميان برود و نابود شود؛ معادن پوکه که محصول آن به قيمتي نازل عرضه شده و در ساخت و ساز استفاده ميشود و شايد دهها جايگزين بهتر براي آن به بازار آمده باشد؛ آنها به جاده سازي و تسهيل رفت و آمد به اين قله که نماد ملي ماست، نيز معترضند و رفت و آمدها را بدون داشتن پشتوانه فرهنگ حضور در طبيعت، عاملي در جهت تخريب و از ميان رفتن آن عنوان ميکنند.
منتقدين بر اين باورند در کشوري که همه چيز، حتي سنگ قبر از خارج وارد ميشود، تخريب ماندگار و جبران ناپذير ميراث بزرگ طبيعي کشور توجيه پذير نيست. اين معادن که عموما در ارتفاعات قرار دارند، علاوه بر اينکه دماوند را ميخراشند، باعث از ميان رفتن گونههاي گياهي و جانوري و آلودگي آب و هوا شده و ميشود. اگر ميزان درآمد معادن پوکه دماوند و مابه ازاي ريالي ضرر و زيانهايي که به محيط زيست آنجا وارد ميشود در کنار هم قرار گيرند، معلوم ميشود که دماوند به چه ثمن بخسي فروخته ميشود. باورکردني نخواهد بود و آدمي را در حيرت و تعجب فرو ميبرد.
مديريتهاي کوتاه مدت، تصميم گيريهاي سريع و زودبازده را ايجاب ميکند و آينده عنصري است که در اين تصميم گيريها هيچ جايي ندارد و اينگونه سرمايهها از ميان ميرود؛ و اينگونه سرمايهها از ميان رفته است! از آنجايي که در برخي مواقع مديريتها نيز عموما به افراد غير متخصص سپرده ميشود، تا مديري بخواهد اندکي با مسائل پيرامون حوزه مديريتي خود آشنا شود، دوره مديريتش به اتمام ميرسد و کار به فرد ديگري سپرده ميشود که دوره کارآموزي مديريتي خود را آغاز کند. او نيز احتمالا چند اشتباه و ندانم کاري را حق خود ميداند و باز روز از نو…
واقعيت اين است که خسارات جبران ناپذيري در عرصههاي محيط زيست به کشورمان وارد كردهايم. ميزان باورنکردني فرسايش خاک، از ميان رفتن منابع و ذخاير آبي، از بين رفتن غير قابل جبران جنگلهاي زاگرس، تخريب بي رويه جنگلهاي شمالي، از ميان رفتن تالابها و درياچهها… همه و همه زاده توهمي است که مسائل محيط زيست را بدون اولويت و لوکس تلقي کرده و ميکند. واقعيت اين است که اگر همين امروز هم از تخريب بيشتر محيط زيستمان به طور کامل جلوگيري کنيم، باز هم در بسياري از موارد قادر به جبران مافات نخواهيم بود.