صعود ملی ترانگو؛ ارزشمند و به یاد ماندنی

عباس محمدی- انجمن کوه نوردان ایران

 

والت آنسورث (Walt Unsworth)  در دایره المعارف کوه نوردی (Encyclopedia of Mountaineering)، ذیل مدخل first ascent نوشته است:

 «... در این ارتباط، هر صعود نخستی به حساب می آید، اگرچه روشن است که هرچه صعود دشوارتر باشد، دستاورد بزرگ تر خواهد بود. [...] افتخاری که با یک "نخستین صعود" همراه است، می تواند، به ویژه در مورد سنگ نوردی ها یا قله های سرسخت، تا حد زیادی بسط داده شود. در زیر، فهرستی را می بینید که می تواند [در میان نخستین ها] درخور ذکر باشد: نخستین صعود یک قله/ نخستین تراورس یک قله/ نخستین صعود پیاپی دو یا چند مسیر/ نخستین صعود غیر مصنوعی یک مسیر/ نخستین صعود تکی/ نخستین صعود زنانه/ نخستین صعود زمستانی یک مسیر صعود شده/ نخستین صعود (و در موردهایی: نخستین فرود) با اسکی/ نخستین صعود ملی (مثلا نخستین صعود بریتانیایی)/ نخستین صعود بی راهنما».

 مطابق تعریف بالا، صعود برج بی نام ترانگو به دست گروه ایرانی (به سرپرستی حسن گرامی) نخستین "صعود ملی" ایرانیان به این کوه بسیار سرسخت است. و باز مطابق همین تعریف، هرچه صعود سخت تر باشد، آن "نخستین" در ردیفی با ارزش تر دسته بندی می شود. در مورد سختی صعود ترانگو، به هر نشریه و تارنمای کوه نوردی که سر بزنیم، می بینیم که آن را در میان سخت ترین کوه ها و دیواره های جهان رده بندی کرده است. برای مثال، در summitpost.org می خوانیم: «برج های عظیم و بی نهایت دشواری در جهان هستند که با هم بر سر دشوارتر بودن رقابت می کنند. از معروف ترین آن ها، گروه ترانگو است...». و جان میدندورف، در bigwalls.net می نویسد: «رخ شرقی ترانگو و برج بی نام، از بزرگ ترین دیواره های عمودی جهان هستند. نخستین صعود برج بی نام را یک گروه نیرومند بریتانیایی، در دومین تلاش خود به سال 1976 انجام داد. دومین صعود آن، تا سال 1987 به انجام نرسید...».

 

در سال های 74-1373 عضو "کمیسیون صعودهای برگزیده" ی فدراسیون کوه نوردی بودم. در آن کمیسیون، به همراه زنده یادان فریدون اسماعیل زاده و جلال فروزان و عباس جعفری، و همچنین صادق آقاجانی، احمد شیرمحمد،  رضا کفاش، بابک شمشیری، حسن جواهرپور، میکاییل مروتی، و... پس از هفته ها گفتگو و بررسی، آیین نامه ای برای گزینش صعودهای برگزیده نوشتیم که در پی آن، نخستین "جشنواره ی صعودهای برگزیده" در 7 بهمن 74 برگزار شد. در آن آیین نامه تلاش شده بود تا با توجه به معیارهای کوه نوردی جهان، صعودهای برتر معرفی شوند. برای دیواره نوردی، این عوامل در نظر گرفته شده بود: نوع مسیر (عادی، کم تردد، نو)، درجه ی سختی، فصل صعود، پیوستگی صعود (سخت بودن چند طول پیاپی)، متراژ صعود، سبک صعود، سرعت، ارتفاع از سطح دریا.

صعود ترانگو، در میان کارهای ایرانی، از حیث نوع مسیر (کم تردد)، درجه، پیوستگی، متراژ، و ارتفاع از سطح دریا، کاملا ممتاز است. به همین دلیل، می توانیم در مقام کوه نورد یا علاقمند به کوه نوردی، به این صعود ملی افتخار کنیم. دوستانم در خانه ی کوه نوردان تهران، در وبلاگ خود (همخانه ها، 28/4/91) ضمن «بسیار با ارزش» خواندن این صعود، پرسیده اند که «آیا صعود برج بی نام ترانگو واقعاً یک افتخار ملی است؟» می خواهم به ایشان بگویم که آری، خیال تان از این بابت راحت باشد! این صعود، هم ملی بوده و هم پرافتخار.

اما، شاید لازم باشد که در مورد "افتخار" هم کمی توضیح بدهیم. هر انسانی دوست دارد به چیزی ببالد، چنان که مثلا هر پدر و مادری دل شان می خواهد که به فرزند خود (هر اندازه که عادی هم باشد) افتخار کنند. افتخار، به دنبال خود شادی و احساس رضایت و امیدواری می آورد؛ مگر نه این است که همه ی ما، اگر وقت کنیم، برای استقبال از دوستی که یک قله ی بلند را صعود کرده به فرودگاه یا سالن گزارش او می رویم و دست می زنیم (و شاید پای بکوبیم)؟! این ها لازمه های زندگی هستند، و در عین حال ما، در این "مفتخرسازی" های خود، معیارهایی را می جوییم و می یابیم که کمک مان می کنند سطح کار و پسند خویش را ارتقا بخشیم.

افتخار، بسیار نسبی و دلبخواه است؛ آن چه که برای یک خانواده غرورآفرین است، شاید بازتابی در در سطح کشور یا شهر یا محله نداشته باشد. چیزهایی هستند که برای یک کشور و فرهنگ یا گروهی از مردم افتخارآفرین به شمار می روند، اما برای دیگران چنین نیستند و حتی ممکن است در نظر گروه های دیگر، نامطلوب بیایند. بنابراین شما مختارید که به چیزی افتخار کنید یا نکنید. اما، به هر حال دستاوردهای ورزشی و ماجراجویانه به کم و بیش در میان همه ی جامعه ها و گروه های انسانی، مثبت و از موجبات افتخار تلقی می شوند. بزرگ و کوچک بودن جامعه ی مخاطب یک فعالیت هم می تواند بی تناسب با اهمیت یا پیچیدگی فنی فعالیت، در بازتاب اجتماعی آن موثر باشد؛ فرض کنید که داروسازان کشور بتوانند با تلاش علمی پیچیده و زمان بر، مثلا یک داروی "بتا بلوکر" جدید کشف کنند، و هم زمان یک فوتبالیست هم در یک بازی ملی مهم گلی را وارد دروازه ی حریف خارجی کند. کدام یک از این دو، بیشتر در جامعه (حتی در میان فرهیختگان) بازتاب می یابد و بوق ها و سرودهای "افتخار" برای کدام یک بیشتر طنین افکن خواهد شد؟! سنگ نودی، به ویژه دیواره نوردی، فعالیتی کم مخاطب است. بنابراین ممکن است یک فعالیت کوه نوردی ساده تر، مثلا صعود اورست، بازتابی بس گسترده تر داشته باشد تا صعود برج بی نام ترانگو. چنین است که گاه برای آرام سازی دل خود از این «تغابن»، به گفتار حافظ که بیانگر روح و خاطره ی جمعی ما است، پناه می بریم: در کار گلاب و گل حکم ازلی این شد/ کان پرده نشین باشد، وین شاهد بازاری.

نکته ی دیگری که دوستان "همخانه" را واداشته که ملی و افتخار آمیز بودن صعود ترانگو را به زیر پرسش برند، این بوده که «مسیری که دیواره نوردان ایرانی در تیرماه 1391 صعود کرده اند، 25 سال پیش توسط کوه نوردان اسلوونیایی صعود شده است [...] و کشور اسلوونی، یک کشور میکروسکوپی است [...] و بدین ترتیب کاملاً واضح است که هیچ شاخ غولی شکسته نشده» است. لازم است دوستان توجه کنند که اسلوونی، بخشی از کشور یوگسلاوی سابق است و این کشور اروپایی، پیشینه ای بس درخشان در تربیت ورزشکاران و مربیان برجسته ی جهانی در چندین رشته ی گوناگون داشته و دارد. و البته شکی نیست که جامعه ی ما، در بسیاری زمینه ها قابل مقایسه با کشورهای اروپایی نیست. من، در مورد کوه نوردی ایران، در جاهای دیگر به ضعف های فنی و بررسی علل عقب ماندگی آن پرداخته ام (مثلا در مقاله ی کیفیت، عنصر فراموش شده در کوه نوردی ایران)، اما به دلیل همان نسبی بودن معیارها، مفید می دانم که برای کاری که نسبت به کارهای پیشین خودمان برتری ها و امتیازهای فراوان دارد، نکوداشت بگیریم و به آن افتخار کنیم تا به فراچنگ آوردن دستاوردهای باز هم برتر، امیدوار و مصمم شویم.