داستان فراز و فرود دریاچه سوان ارمنستان

مطلب زیر را نازنین دوستم، اشکار یا همان کوشان مهران ارسال کرده بود. جالب است مطالعه بفرمایید.


مجله شکار و طبیعت، آذرماه 1354، شماره 193، صفحه 22:

دریاچه سوان ارمنستان شوروی_ مقامات شوروی چند دهه قبل نصمیم گرفتند که به خاطر پیشرفت، مسیر یکی از زیباترین و بزرگترین دریاچه های کوهستانی جهان را تغییر دهند. آنان معتقد بودند که آب این دریاچه را می توان جهت آبیاری بهتر دره ها و تهیه برق برای اکثر نقاط ارمنستان به کار برد.

اما ثابت شده که درگیری با طبیعت همیشه یک خطاست و به همین دلیل است که در حال حاضر با صرف هزینه های بسیار – چه از نظر زمانی و چه از نظر مادی- دریاچه سوان به وضع قبلی خود بازگرداندن شود. جهت جبران آب از دست رفته ای که تعادل اکولوژیک منطقه را برهم زده، مقامات شوروی به ایجاد یک تونل به طول 45 کیلومتر از رودخانه آریان تا دریاچه دست زده اند. قبول یک چنین مسئولیتی آنقدر دشوار بوده که سه بار مدت لازم برای اتمام این طرح تجدید گردیده و مهندسین مربوطه نیز اظهار می دارند که تکمیل و به پایان رسانیدن کار دو سال دیگر به طول خواهد انجامید.

پس از انقلاب بلشویکی در سال 1917، لنین معادله تئوکلاسیک خود را برای رشد کشور عرضه نمود: کمونیسم= قدرت شورا ها+ مجهز ساختن تمام کشور به نیروی برق. تغییر هرگونه نقشه جاه طلبانه ای برای رسیدن به این هدف در شوروی بسیار مشکل می نماید، اما انجام این تغییر در صورتی که مبتنی بر اولویت های زیست محیطی باشد، می تواند خواست و نظر مردم را به کرسی بنشاند.

هزاران سال است که آب زلال و خنک دریاچه سوان که از صدها کیلومتر اراضی آتشفشانی می گذرد برای مردم ارمنستان به اندازه قلل از برف پوشیده کوه آرارات عزیزو دوست داشتنی است. این کوه بر طبق افسانه ها، محل به گل نشستن کشتی نوح بوده است. حدود نیم قرن پیش زمانی که مرزهای نوین نعیین و مشخص گردید، کوه آرارات در ان سوی مرز یعنی بخش مربوط به ترکیه واقع شد، و امروزه از میان ابرهای شفاف پاییزی، به صورت جزیی از این آب و خاک ولی خارج از آن سر برآورده. از دست رفتن این کوه همراه با انقراض دریاچه سوان مقاومت مردم غیور ارمنستان را بر انگیخت: این دریاچه یکی از معجزات ماست. یکی از ارمنی هایی که در تلاش باز گرداندن سوان به حال اول بود گفت: مردم فکر می کنند که شما نباید آن را از ما بگیرید.

گرچه احساسات تنها یکی از عوامل بود، ولی همین عامل طراحان پروژه پیشین را واداشت تا تصمیم خود را تغییر دهند. آنان دریافتند که کاهش بخشیدن وسعت دریاچه، آب و هوای منطقه را تغییر داده و خشک تر می نماید، هرچند که مناطق دیگر را می توان به وسیله ان آبیاری نمود. به علاوه گروه ماهی های آزاد این دریاچه( قزل آلای معروف سوان که تا پیش از عهدنامه ترکمنچای دودی آن بر سر سفره دربار تهران بود ) که از مواد غذایی مهم این ایالت به شمار می روند، به علت سردتر شدن آب آن تنزلی شدید یافت و باتلاق هایی که در نتیجه ورود آب سوان به زمین های خشک شده ایجاد شده بود، نیز فایده کمی برای گیاهان داشت.

انرژی هیدروالکتریک قبلا نقش بسیار موثری را در اقتصاد ارمنستان دارا بود، اما بعدها منابع گاز طبیعی که در نقلط مختلف شوروی پیدا شدند میز همان تاثیر را نشان داده اند و تکنیک های جدید که جهت استفاده از آب به وجود آمده، رودخانه های کوچکتر را به منابع بالقوه نیرو تبدیل کردند. در اوایل سال 1960 سرانجام نتایج این طرح بررسی گردید، و ایده انتقال بخشیدن به دورنمایی که 30 سال پیش بسیار جالب به نظر می رسید، رها شد.

لیکن تا همان زمان حدود یک سوم آب دریاچه به سوی 6 ایستگاه نیرو، واقع در دیاچه رازدان برگردانده شده و جهت آبیاری از آن استفاده شده بود، به همین جهت از وسعت سوان 75 کیلومتر مربع کاسته شده و سطح آب آن نیز 15 متر از سطح قبلی پایین تر رفته بود. از بالای یک تپه شبه جزیره ای در اینجا، جایی که یک کلیسای قرن نهم همچنان استوار و پابرجاست ، سوان علائم عظمت کاسته شده اش را به وسیله بخش های خشک ساحلی و کم عمق نشان می دهد. گرچه کار استفاده از ایستگاه های هیدروالکتریک به چند ساعت در روز تقلیل داده شده بود ولی منبع جدید آبی می بایست ایجاد شود تا از عقب نشینی دریاچه جلوگیری نماید و به آن کمک کند تا به تدریج به وضع سابق بازگردد.

تنها رودخانه آریان که 45 کیلومتر دورتر واقع شده، این کا را ممکن می سازد. مهندسین تصمیم گرفته اند که آبراهی ایجاد کنند و تونلی را در کوهپابه های ناهموار تا دریاچه امتداد دهند. تاخیرهایی که در اوایل کار از طرف مجریان طرح به وجود امده بود، سبب شد که مردم آنقدر هم خوشبین و امیدوار نباشند که کار در سال 1970 به پایان برسد. مدت لازم دوبار دیگر به تعویق افتاد. دست اندرکاران در پروژه گفتند که هنوز حدود 5/2 کیلومتر از تونل بافی مانده که باید حفر گردد و نیز مصالح لوله سازی نیز از پایه و پوشش کافی برخوردار نیست. امید می رود که تا سال 1977 آب به سوی دریاچه روان شود.

تاخیرها ، پیچیدگی زیاده از حدی را که مهندسین متحمل می شوند منعکس می نماید، در حالی که هیچ عمل مشابهی تاکنون صورت نپذیرفته است. این تونل از میان منابع گاز، خاک رس، آب های گرم و لایه های سنگی می گذرد که باید تا عمق 5400 متر(؟) حفر شود. به گفته ناظران ، حتی تلاش برای استفاده از تجهیزات آمریکایی نیز با موفقیت همراه نبوده است. چون خطری که سوان را در بر گرفته بود دائما در حال افزایش بود، اجرای طرح بازگرداندن آن به صورت قبلی با شدت بیشتری ادامه یافت. در میان 2000 نفری که به کار در این پروژه مشغول بودند، به متخصصین پاداش های هنگفتی پرداخته می شد، تا محرکی در سرعت کار آنها باشد.( و یا شاید هم پرداخت پاداش های کلان به نورچشمی های بی سواد به عنوان کارشناس به عمد باعث زمان بری خارج از استاندارد پروژه گردیده باشد) و از کلیه نقاط شوروی متخصصین و صاحب نظران در این رشته فراخوانده شدند تا هریک وظیفه ویژه ای را به عهده گیرند.

هزینه کلی هنوز به نظر عموم رسانیده نشده ولی تصور می شود که مقدار آن بالغ بر 100 میلیون دلار( دهه 1970) گردد. با به پایان رسیدن این طرح باز هم از آب سوان کاسته خواهد شد ولی میزان این کاهش کمتر از پیش خواهد بود. شاید یک قرن زمان لازم باشد تا سطح آب بالا آمده و وضع به صورت قبلی بازگردد. اخیرا یک روزنامه نگار شوروی نوشت( طبیعت پیروز شده است) ولی به هر حال بازگشت به تعادل قبلی با کندی بسیار صورت خواهد پذیرفت.

از دوران صفوی تا اوایل فتحعلیشاه فاچار دریاچه سوان به گوگچه معروف بوده و اختلاف مرزی بر سر مراتع حاشیه همین دریاچه جرقه ایران برباد ده جنگ دوم ایران و روس را که با سیاست قابل پبشگیری بود بر ما تحمیل نمود که جز از دست دادن خان نشین ایروان( ارمنستان کوچک در برابر ارمنستان بزرگ ترکیه در ناحیه دریاچه وان) و نخجوان و پرداخت ده کرور تومان خسارت جنگی با تکیه بر معاهده گمرکی عهدنامه راه را بر ورود کالای های با قیمت پایین تمام شده روسی و زوال صنعت ایران گشود.

دریاچه های ارومیه ، وان و سوان تقریبادر مجاورن یکدیکر قرار داشته و بروز یک خشکسالی شدید بویژه بر ارومیه و وان و زیستگاه های اطراف آن می باید آثار سویی چون خشک شدن ساوان شمال آفریقا در شش هزار سال پیش و بوجود آمدن بیابان سوزان لیبی برجای گذارد اما جای پرسش است که چرا تصاویر هوایی دریاچه وان در سیصد کیلومتری ارومیه را شاداب و خرم نشان داده ولی چیچست بدل به شوره زار گردیده است؟

اگر واقعا بیداد خشک سالی بستر ارومیه را تفدیده است پس این آثار بر کل آبخیز اثر گذاشته و دیگر آبی بر جای نمی ماند که به ارومیه انتقال یابد و گیریم که پس از چندین و چند سال لوله ها به آب رسید چه کسی تضمین می نماید که آب دزدکان شبیخون به لوله های آب نزنند و اصلا ...

چرا با وجود این خشکسالی خان و مان برباد ده سد های رود های آبخیر ارومیه مالامال از آب می باشند؟

بگذریم... از ارومیه و گاوخونی و ارژن و هامون بگذریم

آیا خبر دارید که در دریاچه وان جشنواره فلامینگو برگزار کرده اند؟

اصلا وقتی ساحل آنتالیا داریم چه حاجت به ارومیه؟
Posted in: دسته‌بندی نشده