کوهستان جنگل پوش

یادداشت به مناسبت روز جهانی کوهستان (موضوع امسال: کوه ها و جنگل ها)

عباس محمدی- سبز پرس

 دریا بنفش و کوه بنفش و هوا بنفش      جنگل کبود و کوه کبود و افق کبود

کوه از درخت گویی مردی مبارز است     پرهای گونه گون زده چون جنگیان به خود

از تیغ کوه تا لب دریا کشیده اند            فرش که ش از بنفشه و سبزه است تار و پود

چند بیت بالا، بخشی از قصیده ی زیبایی است که ملک الشعرای بهار در وصف گیلان و کوه و دشت آن سروده است.  باریکه ای بی مانند از کوهستان جنگل پوش در کناره ی خزر، و رگه هایی تُنُک تر در زاگرس و یکی دو کوهستان دیگر، گویی که هدیتی بوده است برای آزمون قدرشناسی ما در فراخنای بیابانی هول انگیز که پس زمینه ی اصلی سرزمین های ایرانی بوده است. آیا شایسته ی گشاده دستی طبیعت که چنین پرده های رنگ رنگ و چنین خوان های پر برکت را به ما ارزانی داشته است، بوده ایم؟!

در طول چندین هزاره، از این گنجینه های کوهستانی و از دشت هایی که در پایین دست، به برکت آب روان از کوه ها ها حیات یافته اند، سفره های خود را رنگین ساخته ایم. در این دوران دراز، نه آن که به موهبت های طبیعی آسیب رسان نبوده ایم، اما آن چه کردیم، در برابر تطاول سه چهار دهه ی اخیر چیزی نبوده است! کدام کوه نورد و طبیعت نگر میانسالی، می تواند وضع سی سال پیش کوهستان های جنگلی حیران، دیلمان، سه هزار، نکا، و مادرسو را در شمال؛ و کوه های “آسمانی” دنا، سیوند، تنگ پنج، سیمره، و مریوان را در زاگرس به یاد آورد و در مقایسه با امروز، آه از سینه برنیاورد و اشک بر چشمانش ننشیند؟!

گو این که قیمت گذاری اقتصادی بر محیط زیست (مانند قیمت گذاری بر میراث فرهنگی یا هویت ملی) نمی تواند توجیه کننده ی ارزش ذاتی آن باشد(1)، با این حال بد نیست که به عنوان یک بررسی موردی، و برای پاسخ به دمندگان در کوس “توسعه” که سبز اندیشی را در تضاد با پیشرفت اقتصادی می دانند، به یک ارزش گذاری اقتصادی هم اشاره کنیم. دکتر حسن کریم زادگان، اقتصاد دان محیط زیست، در یک مطالعه در سال 1388 حداقل ارزش نهایی پولی 11 خدمت  غیر بازاری جنگل ها و مراتع کشور، شامل: تنظیم گازها، تنظیم شرایط اقلیمی، تنوع ذخایر توارثی گیاهی، گرده افشانی، کنترل بیولوژیکی، خاکزایی، تنظیم جریانات هیدرولوژیکی، کنترل فرسایش آبی، کنترل سیل، کنترل فرسایش بادی و اکوتوریسم را  در پهنه ی ایران معادل  چهل و سه درصد کل ارزش تولید نا خالص داخلی کشور و چهار برابر ارزش افزوده بخش کشاورزی درسال 1381 برآورد کرده است. با توجه به سهم 73/1 درصد خدمات بازاری جنگل ها و مراتع کشور (چوب، علوفه و سایر) در تولید ناخالص داخلی، اهمیت خدمات غیر بازاری این منابع نسبت به کالاهای بازاری به خوبی مشخص می گردد(2). در جایی دیگر (به سال 1389) کریم زادگان محاسبه کرده است که ارزش یک درخت راش (شامل ارزش خدمات غیر بازاری به اضافه ی بهای چوب) در طول زندگی اش معادل 103 میلیون تومان است!(3) حال باید دید که ایا در طرح های راه سازی و سد سازی و انتقال نفت و گاز، کم ترین توجهی به ارزش جنگل های کوهستانی می شود؟

برای مثال، در طرح احداث خط لوله ی انتقال گاز، در تابستان 88 حدود چهارده هزار درخت کهنسال در منطقه ی کوهستانی دنا که دارای دو عنوان “حفاظت شده” و “ذخیره گاه زیستکره” هم هست، قطع شد و برآوردها حاکی از این بوده است که با ادامه ی طرح، حدود سی هزار درخت قطع خواهد شد. با احتساب قیمت صد میلیون تومانی برای هر درخت کهنسال، بهای سی هزار درخت، سه هزار میلیارد تومان می شود. اما، معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست جریمه ی تعیین شده برای پیمانکار را یک میلیارد تومان اعلام کرد (!) و «معاون مدیر عامل شرکت ملی گاز ایران درباره ی میزان جریمه ی اعلام شده از سوی سازمان حفاظت محیط زیست برای عبور خط لوله گاز از منطقه ی حفاظت شده دنا گفت: جریمه ها با عنوان خسارت بخش های مختلف است. آن چه به ما اعلام شده این است که باید 50 میلیون تومان به یک حساب و 675 میلیون تومان نیز به حساب دیگر واریز شود»(4). اعلام چنین خسارت های حقیر، برای پیمانکارانی که در چنین پروژه ها ده ها و صدها میلیارد تومان سود می برند، به شوخی شباهت دارد.

در میانه ی این موج های بلا، تنها امیدواری این است که آگاهی زیست محیطی و واکنش به تخریب جنگل های کوهستانی (و دیگر تخریب ها)، بدل به یک نیروی اجتماعی موثر شود…، و این فراچنگ نمی آید مگر با کار پیوسته ی اطلاع رسانی، آموزش، افشاگری، پی گیری حقوق زیست محیطی، و پژوهش.

 

 پی نوشت

1)  ادوارد ویلسون در کتاب تنوع حیات (ترجمه ی عبدالحسین وهاب زاده، انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد، 1384) می گوید:«هر اکوسیستم در ذات خویش ارزشمند است. درست همان طور که یک کشور رویدادهای تاریخی مشخص، کتاب های کلاسیک، گنجینه های هنری و سایر معیارهای عظمت ملی خود را ارج می نهد بایستی یاد بگیرد که اکوسیستم های یگانه و شکننده ی خود، این طنین همنوای زمان و مکان، را نیز قدر بدارد.» (ص182) و همچنین: «اگر بر روی چیزی قیمت گذاشته شد، آن چیز ممکن است کم ارزش شده، به فروش برسد و سپس دور ریخته شود.» (ص400)

2)  http://environmenteconomics.blogfa.com/post-9.aspx

3)  http://mohammaddarvish.com/desert/archives/6273

4)  روزنامه ی ایران 20/7/1388