کردوانی و نگاه کم مایه به محیط زیست (ادامه)

 پاراگراف آخر یادداشت 29 مهر، با نقل قولی از دکتر کردوانی به پایان رسید که در آن از جدا کردن بچه شتر از مادرش و بردن آن برای کشتار و “عزاداری” شتر مادر، به عنوان یک جاذبه ی توریستی کویر (!) یاد شده بود. اینک چند کلمه ی دیگر:

 

بابت این «جاذبه ی گردشگری» تراژیک خودتان را ناراحت نکنید (!)؛ مطمئن باشید که دکتر به شتر علاقه ی بسیار دارد و می گوید: «ذکر این نکته که شتر [مازاد بر ظرفیت مرتع] موجب نابودی پوشش گیاهی و توسعه ی کویر و بیابان می شود […] سیاست بی منطق و نادرست» است. در ادامه ی این بحث، می گوید که سازمان حفاظت محیط زیست اشتباه می کند که برای حفظ آهو، موضوع بیرون راندن شتر از (بعضی) کویرها را مطرح می سازد، زیرا شتر نقش مهمی در اقتصاد ساکنان روستاهای حاشیه ی کویر دارد و «… هم از دیدگاه اقتصادی و هم دیدگاه جاذبه ی گردشگری، آهو به هیچ وجه قابل مقایسه با شتر نیست […] توریست حداکثر ممکن است آهو را از دور ببیند آن هم نه هر موقع که بخواهد [… به علاوه] گردشگر نمی تواند آهو را لمس کند، در حالی که می تواند به شتر نزدیک شود و به علاوه بر آن سوار شود. خودِ سواری، زیبا ترین جاذبه ی توریستی شتر است که در آهو امکان پذیر نیست…»(8). در ادامه، کردوانی شرح باز هم بیشتری درباره ی برتری های شتر نسبت به آهو می دهد. این گونه سخن گفتن سطحی و خوب و بد کردن جانوران، آدمی را به یاد باورهای کهن چند هزار سال پیش می اندازد که در آن جانور خوب جانوری بوده که به انسان سود مستقیم برساند، مانند گوسفند و بز و سگ، و دیگر جانوران فقط “خَرفسَتَره” (در زبان پهلوی: موذی) بوده اند. در گنجینه ی واژگان کردوانی، “تنوع زیستی” و مفهوم های دیگری همچون حق بقای گونه ها، ارزش ذاتی محیط زیست، لزوم حفظ بخش هایی از سرزمین ها به شکل طبیعی خود، و مانند این ها اصلا تعریف نشده است.

نگاه کردوانی به زمین، نگاه یک ملاک (و نه حتی یک کشاورز امروزین) است؛ او خود در چند جا (از جمله در کتاب نظریه ی جدید… (9))با افتخار از بزرگ مالک بودن پدرش در منطقه ی گرمسار یاد کرده است. نگاه او به کویر و بیابان، بر خلاف آن چه که شماری از دوستان می پندارند(10) نه نگاه یک طرفدار «حفاظت داشته‌های طبیعی»، و نه حتی نگاه یک مدافع توسعه ی پایدار، بلکه نگاه یک بهره بردار است که وقت زیادی برای صبر کردن و در نظر گرفتن منافع نسل های آینده ندارد. در نظر او، حتی اگر قرار است در دشتی از دشت های کشور آهو و مانند آن زندگی کنند، باید  حداکثر چند تایی از آن ها در کنار دام های اهلی بزیند؛ او حتی در جایی، جانوران وحشی مانند آهو را «دام های وحشی» می نامد(11)! برای کردوانی، سرزمین “ملک” است؛ رودخانه “آب” برای آبیاری است که می توان آن را با زمین یا برای زمین خرید؛ جانور آن است که بتوان مالک اش شد؛ و گیاه، علوفه یا میوه و دانه است… و دیگر هیچ.

پی نوشت

8) همان، صص 124 تا 131

9) کردوانی، پرویز. کرسی نظریه پردازی… ص 9

10) از جمله سام خسروی فرد در یادداشت اش با عنوان ترس از رستم دست ساز، www.samkhf.blogfa.com ، 25 مهر 1390

11) کردوانی، پرویز. کویر (نمکزار) بزرگ…، ص 122