معلمی در سفر -81

کلاس «سرزمین من» آذر و دی …

سال تحصیلی که می‌شود فشار نوشتن و خواندن اینقدر بالا می‌رود که بچه‌ها هر کار متفاوتی که از این قید و بندها دور باشد را می‌پرستند. انگار که برایشان یک جایی برای نفس کشیدن می‌شود.

همین است که کلاس‌های سرزمین من سال تحصیلی با کلاس‌های تابستان یک فرق‌هایی دارد. بیشتر فیلم می‌بینیم، گاهم هم نقاشی می‌کنند و کاردستی می‌سازیم و کتاب قصه مرتبط می‌خوانیم. این اشتیاقشان برای فیلم خیلی برایم جالب بود. تابستان این اوضاع نبود. چون فیلم‌ها و کارتون‌های دیگر نمی‌گذاشت که به فیلم‌های مستند دل بدهند.

در کلاس‌های سال تحصیلی، حواسم هست مشق بهشان ندهم، اینکه بروند یک چیزی بنویسند بیاورند یا از این کارها. ترجیح می‌دهم همه چیز بی‌قید و بند باشد. هرکس با هر چیز که خواست کیف کند، اگر دوست داشت بشنود، اگر دوست داشت یاد بگیرد …

این مدت بچه‌ها را سه دسته کرده بودم. یک دسته، اول و دوم دبستانی‌ها، دسته دوم سوم و چهارم و پنجمی‌ها و دسته سوم راهنمایی‌ها. 4 تا دختر دبیرستانی‌مان هم مدام سراغ کلاس سرزمین من را می‌گرفتند که چون در برنامه‌شان نگنجیده بود، غر می‌زدند. قرار گذاشتیم بعد از این یک‌جوری این مشکل را بالاخره حل کنیم.

برای هر دسته روند متفاوتی را در نظر گرفتم. با دسته اول درباره تفاوت اعضای بدن میان ما آدم‌ها و حیوانات مختلف حرف زدیم، با دسته دوم مقادیری درباره تنوع موجودات و مفصل درباره استتار کار کردیم و گروه سوم هم در همان چند تا کلاس محدودشان فیلم‌های مختلف دیدند و درباره سازگاری بدنی و رفتاری موجودات با اقلیم و محل زندگیشان یاد گرفتند.

طرح درس اول و دوم دبستانی‌ها تنوع موضوعش جالب بود. یک مجموعه کتاب چهار جلدی برای این گروه سنی وجود دارد که به ترتیب درباره چشم، دهان، دست و پا است.* زبان ساده و تصویرهای خوبی دارد. در هر جلدش عضوی که موضوعش است را میان انسان و 5-6 حیوان مقایسه می‌کند. سر کلاس‌مان اول کتاب را با بچه‌ها می‌خواندیم و کمی درباره‌اش گپ می‌زدیم. بعد درباره هر کدام از آن موجودات یک فیلم کوتاه می‌دیدیم. کلاس‌هایمان خوب بود و بچه‌ها دوست داشتند، اما یک چیزهای مهمی هم کم داشت که فرصت نشد سراغشان برویم. اینکه روش آموزشی برای این گروه سنی باید متنوع‌تر از این حرف‌ها باشد. باید بعد از خواندن هر کتاب، روی همان 5-6 حیوان می‌ماندیم و مرورشان می‌کردیم. ماسک‌شان را می‌ساختیم، کاردستی‌شان را درست می‌کردیم، نقش‌شان را بازی می‌کردیم، قصه‌های دیگر درباره‌شان می‌خواندیم …

طرح درس دسته دوم، با مرور گروه‌های مختلف جانوران شروع شد و رسید به روش‌های استتار. خیلی خوب روی استتار مانور دادیم. با سوم‌ها و چهارم‌ها آقای باربارا را کار کردم، اما برای پنجم‌ها این قسمت را به خاطر بچه‌گانه بودنش حذف کردم. بعدش یک عالم عکس و یک فیلم کوتاه فوق‌العاده در این باره دیدیم و جلسه بعدش یک تمرین جالب دیگر کردیم. بچه‌ها اول جایی در انجمن را انتخاب کردند و بعد جانور دو بند انگشتی خیالی یا واقعی‌ای کشیدند که طرح و رنگش طوری باشد که وقتی آن را در محل مورد نظرشان بچسبانند، استتار کند. حالا انجمن که بروید و اگر چشم‌هایتان تیز باشد، در هر سوراخ سنبه‌ای یک موجود کوچک پیدا می‌کنید، روی کمد صورتی، روی کتابخانه دفتر آموزش، روی در قرمز دستشویی، لابلای شاخ و برگ‌های درخت گریپ فروت، زیر نیمکت‌های از رده خارج آبی و کرم، روی نیمکت نارنجی، روی برد زرد …

تعداد کلاس‌های راهنمایی‌ها کمتر از بقیه بود. در همین چند جلسه هم فقط فیلم دیدیم. راهنمایی‌ها اصلا حاضر نبودند کار دیگری به غیر از فیلم دیدن انجام بدهند. یک قسمت‌هایی از سیاره آبی را دیدیم، یک قسمت‌هایی از فیلم انقراض یوزپلنگ، کلیپ‌های انجمن یوزپلنگ ایرانی درباره حیات وحش عباس آباد و گلستانک و آخرش هم حیات وحش ایلام. بر اساس فیلم‌ها درباره سازگاری‌‌های بدنی و رفتاری حیوانات حرف زدیم. در کتاب دانشنامه حیات وحش دنبالشان گشتیم و …

کلاس «سرزمین من» موفق است؟ خوب پیش می‌رود؟

اهدافم را مرور می‌کنم. بازخوردهای بچه‌ها را مرور می‌کنم. از روندشان راضی هستم. اما نه به تنهایی … کلاس‌ها در کنار مطالب برد، در کنار اردوها، در کنار خانم حنا و در کنار رابطه من با بچه‌ها معنا دارند. از این کل راضی هستم. از جریانی که راه افتاده و متاثر شدن فضا که نشانه‌هایش دیدنی است …

هنوز دارم تجربه می‌کنم. میان شاگردهایم تنوع زیاد است، از بچه‌های با انگیزه زیاد تا بچه‌های خود و کنجکاوی‌های اندک، از بچه‌های اهل عمل و خلق فعالیت تا بچه‌های ایستا، از بچه‌های با سن کم تا بچه‌های دبیرستانی، دخترها و پسرها … همین است که اینجا جای خوبی برای تجربه کردن و یاد گرفتن است. آدم به این زودی‌ها دچار یکنواختی نمی‌شود. همیشه باید دنبال کارهای جدید باشی، دنبال خلق کردن … اینجا مدام باید دنبال راه حل باشی، اینکه چطور می‌شود آن بچه بی‌سوال و بی‌کنجکاوی را کمک کرد، اینکه چطور می‌شود علایق بچه‌ها را پیدا کرد و گنجاند میان مبحث‌ها …

اینجا آدم به آنجا نمی‌رسد که با خودش فکر کند من همه چیز بلدم، من مطمئم به روش‌های آموزشی‌ای که بلدم …

—–

* مجموعه بیایید نگاه کنیم به (چشم / دهان / دست / پا) – انتشارات کتاب های بنفشه (قدیانی)

دسته‌بندی شده در: م.م یک معلم محیط‌ زیست, مغز مشغولی‌ها در سفر