چالشی به نام پسماند!

در دهه‌های اخیر، موضوع عدم مدیریت صحیح پسماند به یکی از چالشی‌ترین مشکلات پیش‌روی محیط‌زیست ایران تبدیل شده که هر روز بر عمق آن افزوده و راه‌حل‌های مدیریتی آن نیز پیچیده‌تر و همچنین مالیات اکولوژیک آن سنگین‌تر می‌شود.

امروز در نواحی مختلف کشور به‌ویژه در استان‌های شمالی شاهد بروز مشکلات جدی زیستی و به‌خطرافتادن سرمایه‌های ارزشمندی همچون آب و خاک هستیم! این در حالی است که عدم مدیریت راهبردی این چالش در بخش‌های مختلف خانگی، صنعتی و کشاورزی در کنار بی‌توجهی به راهکاری همچون بازیافت که می‌تواند تا حد قابل قبولی از این بحران بکاهد، سبب به‌خطرافتادن امنیت زیستی جنگل‌ها و مراتع، تنوع زیستی و امنیت غذایی شده و تداوم این رویکرد برای سرزمینی همچون ایران که اقتصاد آن با مشکلات بسیاری روبه‌روست به یک فاجعه جبران‌ناپذیر تبدیل خواهد شد!

درهمین‌راستا و در جهان امروز، یکی از مشکلات اساسی بشر تأمین نیازهای غذایی است، به‌گونه‌ای که امنیت غذایی به‌عنوان یکی از اهداف مهم سازمان‌های جهانی، دولت‌ها و نهادهای حقوق بشری قرار گرفته که اجرای برنامه‌های منسجم و آینده‌محوری همچون کاهش تولید پسماند، بازیافت و مدیریت جمع‌آوری، حمل‌و‌نقل و پردازش انواع پسماند بسیار مهم بوده و دراین‌بین چنین نگاهی، اولویت نخست سرزمین‌هایی است که اقتصاد سبز، راهبرد اصلی بوده و تلنبارکردن و یا دفن غیربهداشتی پسماندها را آن هم در اکوسیستم‌های حساس که تأثیر ویژه‌ای روی منابع آب و خاک دارند، نابخردانه و دور از برنامه‌های توسعه‌محور می‌دانند!

امروز هزاران نفر در ایران با مشکل جدی آب و محصولات سالم کشاورزی دست‌به‌گریبان هستند و بدون شک به‌منظور نیل به حفاظت از امنیت غذایی، اتخاذ سیاست‌های عقلانی و براساس توان اکولوژیک و در قالب برنامه حقیقی توسعه پایدار می‌تواند بسیاری از چالش‌های کشور را حل کند! طبق تحقیقات به‌عمل‌آمده، ما ایرانی‌ها با شتابی فزاینده در حال تولید بیش از 20 میلیون تن پسماند هستیم که با توجه به افزایش جمعیت و نزدیک‌شدن به عددی همچون 81 میلیون نفر و با در‌نظرگرفتن آسیب‌های تحمیل‌شده در بخش محیط‌زیست، ما در حال سقوط به پرتگاهی هستیم که احتمال بازگشت نزدیک به صفر است!

شوربختانه، آمار بازیافت در ایران به‌شدت پایین بوده و محصولات بازیافتی نیز از کیفیت مطلوبی برخوردار نبوده و این‌گونه ما در حال مصرف یکجانبه منابع اولیه خود بوده و چرخشی در بازتولید محصولات نداشته و در یک کلام با اشتباهی به نام اقتصاد خطی در گردابی افتاده‌ایم که تنها راهبردش ایجاد تحول در برنامه‌های حاکم بر محیط‌زیست ایران با اقدام دولت و همراهی ملت است!

حداقل در یک دهه اخیر، متولی بخش مدیریت پسماند در کشور مشغول چه کاری بوده که امروز در نواحی البرز، زاگرس و سایر استان‌های کشور شاهد تلنبارشدن پسماندهای خانگی و حتی بیمارستانی هستیم؟ به‌راستی شهرداری‌ها و دهداری‌های سراسر کشور، راهبردی برای مدیریت این چالش دارند؟ اگر به‌راستی برنامه‌ای وجود دارد و کارشناسان متولی این بخش مشغول فعالیت هستند، چرا جنگل‌های ناحیه شمال کشور لبریز از پسماند شده‌اند؟ لازم به ذکر است که دراین‌میان نمی‌توان از نقش مردم به‌راحتی گذشت؛ متأسفانه ما خودمان نیز در بروز این بحران نقش داشته و داریم اما آنها که خود را متولی می‌دانند باید امروز پاسخگوی شرایط موجود باشند؛ آیا به‌راستی پاسخگو و عمل‌گرا هستند؟

امروز می‌دانیم که میانگین تولید پسماند برای هر نفر در کشور، عددی بین 700 تا هزار گرم که در همین موضوع نیست ما دو برابر میانگین جهانی پسماند تولید کرده و در حقیقت سرمایه‌های زیستی خود را با کمترین اهمیت ممکن روانه سطل‌های پلاستیکی یا فلزی منطقه خود کرده و به جای تفکر در نحوه تولید، هزینه‌های جاری در کشور و حفاظت از چرخه سبز حیات فقط به دورکردن پسماندها فکر می‌کنیم؛ آیا این اقدام عقلانی است؟ جای بسی تأسف و البته تفکر است که امروز در کلانشهرها چندین‌بار در روز پسماندها جمع‌آوری و به بیرون از شهرها منتقل می‌شوند، بدون آنکه هزینه این‌گونه جمع‌آوری را محاسبه و ارزیابی کنیم!

ازسوی‌دیگر، در بسیاری از شهرهای کشور، ماشین‌آلات جمع‌آوری پسماند نیز مدرن و متناسب با این موضوع نبوده و همین عاملی برای بروز انواع بیماری است! همین لحظه و بدون درنگ از خود بپرسیم نقش ما در موضوع تفکیک پسماند از مبدأ چقدر است؟ آیا می‌توانیم مالیاتی که فرزندانمان باید درپی غفلت‌های ما بپردازند را محاسبه کنیم؟ بدون شک، هرساله میلیون‌ها تومان هزینه مدیریت پسماند از دستگاه‌های متولی می‌شود اما نتیجه آن مطلوب نیست، هست؟

در مناطق کوهستانی و کویری نحوه مدیریت ما براساس شناخت از سرزمین نبوده و به هشدارهای اکولوژیست‌ها و اقلیم‌شناسان گوش نکرده‌ایم! در هفته گذشته، موجی از عکس‌ها و گزارش‌های منتشر‌شده از شمال کشور، فضای مجازی را دربرگرفت و طوفانی از نقدها به پا خاست که منابع آب زیرزمینی از طریق شیرابه های تولیدشده به خطر افتاده و تنوع زیستی نیز به چالش کشیده شده و سلامتی مردم به مخاطره افتاده اما بدانیم و آگاه باشیم که در بروز این تنش، ما نیز سهم داشته و به‌زودی مالیات این نابخردی را به بدترین شکل ممکن پرداخت خواهیم کرد!

این یادداشت در روزنامه وقایع اتفاقیه چاپ شده است!

https://t.me/MohsenTizhoosh

Posted in: دسته‌بندی نشده