شرط نخست در تحقق آسمان آبی!

یادداشت امروزم در آرمان

    امروز به بهانه‌ی ۲۹ دی ماه، روز هوای پاک؛ یادداشتی را در صفحه ۵ روزنامه آرمان منتشر کردم که چون به صورت کامل منتشر نشد، در ادامه شما خواننده‌ی عزیز مهار بیابان‌زایی، می‌توانید آن را مطالعه فرمایید …

عکس  امروز صفحه نخست روزنامه ایران

    دست کم حدود دو دهه است که می‌گوییم و می‌خوانیم که سهم وسایل متحرک در آلودگی هوای کلان‌شهرها، به ویژه تهران، بین ۷۰ الی هشتاد درصد است. معنای سخن فوق آن است که به رغم همه‌ی تلاش‌هایی که برای بهبود سامانه‌ی سوخت و ساز خودروها به عمل آمده و اینک به کمتر از یورو ۴ راضی نیستیم، ظاهراً همچنان نسبت‌ها همانی است که بوده! گواه این مدعا را می‌شود در سخنان اخیر معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران رهگیری کرد که در نیمه‌ی دیماه سال جاری، مجدداً تأکید می‌کند: «هشتاد درصد از منابع آلوده کننده هوای تهران مربوط به منابع متحرک اعم از موتور سیکلت، خودروهای سواری و سنگین است
این در حالی است که اینک مدتهاست وجود ذرات کوچک‌تر از ۲٫۵ میکرون، به عنوان پای ثابت آلودگی هوا خود را به اثبات رسانده. درواقع در اغلب روزهایی که تهران در شرایط ناسالم قرار دارد، مهم‌ترین پیراسنجه‌ای که سبب این شرایط می‌شود، همانا غلظت خطرناک این ریزدانه‌ها در فضاهای شهری است.
بنابراین، شاید نخستین شرط برای تحقق آسمان آبی، آن است که مجدداً پژوهشی جامع و کامل در باره‌ی سهم مؤلفه‌های گوناگون موتوری و غیرموتوری انجام گیرد تا بتوان با تبیین دقیق اولویت‌ها با توجه به محدودیت منابع، بهترین کارایی و اثربخشی را بدست آورد.
وجود ده‌ها مرکز علمی/پژوهشی و هزاران دانشجو در مقاطع گوناگون کارشناسی ارشد و دکترا در رشته‌های مرتبط با آلودگی هوا، آشکارا نشان می‌دهد که ابزار لازم برای تحقق گام نخست به شرط وجود اراده‌ای بایسته موجود است.
نگارنده بر این باور است که برای رهایی از شر ریزگردهای کوچک‌تر از دو و نیم میکرون باید، تهران از شرایط تبدیل شدن به یک کارگاه بزرگ ساختمانی خارج شود. مدیریت‌های حاکم بر کلان‌شهر تهران و برخی دیگر از ابرشهرهای ایرانی، باید تراکم‌فروشی را متوقف کرده و اجازه‌ی تخریب هیچ ساختمانی که عمری کمتر از ۶۰ سال را دارد (به جز در مواردی استثنایی)، ندهند. به موازات این اقدام باید هر نوع فعالیت معدنی، به ویژه برداشت شن و ماسه در محدوده‌ی ۵۰ کیلومتری کلان‌شهرها، متوقف شود. هزینه‌ی زندگی در کلان‌شهرها باید به موازات هزینه‌ی زندگی در دیگر سکونتگاه‌های کشور که کاهش می‌یابد، افزایش یابد.
انگیزه‌ی حضور در تهران را باید از ایرانیان بگیریم و این انگیزه زمانی گرفته می‌شود که نظامی عدالت‌محورانه در توزیع امکانات در سراسر خاک وطن اعمال شود. در صورتی که هم‌اکنون از منظر شاخص‌های رفاهی چون وجود پزشکان متخصص، مراکز فرهنگی معتیر، امکانات ورزشی، مدارس و دانشگاه‌های با کیفیت، برخورداری از آزادی‌های فردی و اجتماعی و نظایری از این دست، تهران گوی سبقت را از دیگر همتایان ایرانی‌اش ربوده است. در حالی که این کلان‌شهر غول‌آسا، هم در روی زمین و هم در زیر آن، با مشکلاتی جدی و پیش‌رونده روبروست که پایداری زیستن در تهران را به شدت با مخاطره روبرو ساخته است. اٌفت شتابان سطح ایستابی، نشست زمین و ساختارهای شکننده‌ی تکتونیک و زمین‌شناختی از آن جمله است.

     یادمان باشد:
از زمانی که بختیار بیدقی نتایج پژوهش خود را در دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران منتشر کرد، بیش از ۱۷ سال می‌گذرد. آن زمان او نشان داد که به ازای هر سال دیرکرد در مهار آلودگی هوای تهران، ۱۵٫۷ میلیارد تومان از کیسه‌ی دولت و ملت می‌رود؛ در حالی که با صرف کمتر از نیمی از آن رقم، در همان زمان می‌شد آلودگی را برای همیشه مهار کرد. اینک این نسبت به طرز وحشتناک‌تری افزایش یافته و سخن از خسارت‌هایی به ارزش ۱۶ میلیارد دلار در سال است. فقط کافی است به هزینه‌های ۱۰ هزار میلیاردتومانی سرطان در سال گذشته توجه کنیم تا اثبات شود که آلودگی هوا تا چه اندازه می‌تواند کارمایه‌های حیاتی را در وطن به مخاطره اندازد. به ویژه اگر بدانیم: آلودگی هوا میتواند ۱۱ برابر آلودگی آب و ۱۶ برابر آلودگی غذا خطرناک باشد، چرا که هر فرد روزانه به ۱۶ کیلوگرم هوا نیاز دارد، در حالی که تنها به یک و نیم کیلوگرم آب و یک کیلوگرم غذا محتاج است.
در این میان شاید بخش امیدوارکننده‌ی ماجرا، تصویب پیشنهاد هشت ماده‌‌ای سازمان حفاظت محیط زیست توسط دولت یازدهم باشد که به موجب آن، نه تنها حلال‌های صنعتی از بنزین تولیدی پتروشیمی‌ها حذف شدند، بلکه تا کمتر از ۳۰ ماه آینده، استانداردسازی سوخت نیروگاه‌ها و پایان کابوس مصرف مازوت هم رقم خواهد خورد، افزون بر آن، الزام دولت به استحصال انرژی‌های نو و جایگزینی دست‌کم ۱۰ درصد از انرژی مصرفی کشور با برق تجدیدپذیر تا سال ۱۳۹۸و واردات تدریجی موتورهای برقی و جایگزینی آن‌ها با موتورسیکلت‌های بنزینی، نصب فیلتر دوده در خودروهای سنگین و دیزلی و افزایش بیمه خودروها همزمان با بالا رفتن سن آنها، از دیگر چشم‌اندازهای امیدبخش تحقق آسمان آبی در تهران و دیگر کلان‌شهرها به شمار می‌رود.