عباس محمدی- خبرآنلاین
شهرداری، چهکارهی شهروندان است که با پول ایشان به هر مناسبت – و بیمناسبت – صدها بنر بر در و دیوار شهر میآویزد؟!
درس اخلاق دادنهای بیمحتوا یا تکراری، تسلیتگوییهای پرشمار، تغییر فصلها، اعلام مراسم بزرگداشت و نکوداشت، شروع یا پایان یافتن یک پروژه، مناسبتهای مذهبی و ملی، آغاز سال تحصیلی، و مانند اینها هرکدام بهانهای است برای آن که شهردای تهران، تیرهای برق و تیرهای میانهی خیابانها یا بدنهی پلهای عابرپیاده را با پارچهنوشتها بپوشاند. پرسش اینجا است که حتی اگر چنین پیامرسانیهایی ضروری باشد (که در بسیاری موارد نیست) آیا شهرداری نمیتواند با استفاده از روزنامهی همشهری یا رادیوی خودش این کار را انجام دهد؟ چرا باید برای پیامی که حداکثر چند روزی ارزش ماندگاری دارد، صدها و هزاران مترمربع پارچهی ضخیم نایلونی که برای واردات آن ارز از کشور خارج شده و به سرعت به زبالهای ماندگار بدل میشود را مصرف کنند؟ آیا این ... “امان از بنرنویسیهای شهرداری، و ظرفهای یکبارمصرف!”
دیروز، هجدهم مهرماه روز زاینده رود بود. این روز را گرامی می داریم و امیدوارم با یک عزم ملی حیات دوباره به شاهرگ حیاتی فلات مرکزی ایران برگردد.
شوربختانه علیرغم تلاش های صورت گرفته، سازمانهای غیردولتی زیست محیطی اصفهان نتوانستند برنامه خاصی به مناسبت این روز انجام دهند، هر چند نشست مشورتی نجات تالاب گاوخونی که روز شانزدهم مهرماه برگزار شده بود بارقه های امیدی برای احیای گاوخونی ایجاد کرد. در مورد این نشست در پست های بعدی خواهم نوشت.
+ تصویر فوق مربوط به پوستر روز زاینده رود در سال 1383 است. ... “هجدهم مهرماه، روز زاینده رود”