زاگرس؛ضامن امنيت غذايي کشور

در یک دهه اخیر حرکت به سمت توسعه بدون توجه به معیارهای محیطی،اقتصادی و اجتماعی شرایط را برای ناپایداری بلندمدت زیستی در کشور فراهم آورده است؛این در حالی است که توسعه ناپایدار همزمان با رشد جمعیت سبب سرعت گرفتن میزان بهره برداری از منابع زیستی و جنگلی کشور شده که شوربختانه آنچه که امروز به عنوان بهره برداری صورت می گیرد تنها بهره کشی یک جانبه و مخربی است که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت.به دیگر سخن بهره کشی های ناعادلانه عاملی است برای بروز انواع مخاطرات محیطی که نه تنها بر روی شاخص های مهم اکولوژیکی سرزمین اثر منفی گذاشته بلکه می تواند در آینده ای نه چندان دور بر روی پارامتر های اجتماعی،اقتصادی و سیاسی نیز اثر منفی و جبران ناپذیری بر جای گذارد.

در حقیقت از آنچه که به عنوان توسعه پایدار یاد می شود،موضوع حفاظت اصولی،منطقی و خردمندانه از داشته های طبیعی امری حیاتی و تاثیرگذار در پیشرفت یک سرزمین محسوب می شود؛این در حالی است که کشور ما در یک اقلیم خشک و نیمه خشک واقع شده که تقریباً بالغ بر 1.5 میلیون کیلومتر مربع، یعنی حدود 90 درصد از کل مساحت کشور در اختیار این اقلیم قرار دارد.از سوی دیگر سهم ما از ریزش های جوی تنها یک سوم ميانگين بارندگي جهان بوده و میزان تبخير و تعرق این سرزمین نیز با آماری نزدیک به سه برابر میانگین جهانی خبر از اهمیت فوق العاده بالای حفاظت از منابع آب و برداشت اصولی آن می دهد.

این در حالی است که در چند سال اخیر موضوع تامین و استفاده از منابع آبی به یک چالش بسیار مهم برای دولت و مردم تبدیل شده است؛هر چند بر اساس تحقيقات انجام شده از سوی مجامع بین المللی ايران تا سال 2050 ميلادي با كمبود جدي آب روبه رو خواهد شد و اين چالشي است كه بر اساس آمارهاي منتشر شده در بسياري از استان هاي كشور نه در 35 سال آینده بلکه در حال حاضر نیز قابل لمس است.در این شرایط است که اهمیت منطقه‌ای همچون زاگرس که 11 استان کشور را در خود جای داده روشن‌تر از پیش شده و لزوم حفاظت از آن پر رنگ می‌شود؛در حقیقت محدوده رویشی زاگرس که از نظر کمّی، اولین و از نظر کیفی دومین منابع جنگلی ایران را در بر گرفته و قسمت وسیعی از حوزه هاي آبریز ایران را تحت تاثیر خود قرار داده، نقش بسیار ویژه ای در پایداری زیستی این سرزمین به ویژه تامین 40 درصد از منابع آبی کشور را بر عهده دارد.

از سوی دیگر موضوعی که باید از سوی متولیان امر همواره مهم باشد،حفاظت از امنیت غذایی کشور است؛این در حالی است که اگر منطقه ای همچون زاگرس که در نگهداشت منابع آب و خاک خدمت رسان بی ادعای این سرزمین به شمار می آید،از دست برود دیگر برای جبران فجایع زیستی نمی توان اقدامی کرد.در شرایط حال حاضر که موضوع آب خطوط بحرانی را نیز رد کرده و تنش آبي به يكي از مهم ترين دغدغه هاي تاثيرگذار در روند مديريت كلان تبديل شده اگر شرایط حفاظتی آنچنان که شایسته است در منطقه زاگرس در دستور کار متولیان امر قرار بگیرد،می توانیم از بحران پیش رو به سلامت عبور کنیم.این در حالی است که در سال های اخیر استانهای زاگرس نشین میزبان شدیدترین و عمیق ترین مخاطرات محیطی بوده و در حال حاضر نیز مواردی همچون برداشت های غیر اصولی،سدسازی و جاده سازی در مناطق حساس جنگلی،حضور معادن گوناگون،از بین رفتن تنوع زیستی،حفر چاه های غیر مجاز،گسترش زمین های کشاورزی و از بین رفتن درختان بلوط به دلیل بروز و تشدید بیماری که سبب زوال این گونه ارزشمند شده شرایط را برای به خطر افتادن امنیت غذایی کشور فراهم آورده است.

آنچه که در این بین بسیار مهم و حیاتی است پایدار کردن کشاورزی در منطقه زاگرس است؛زیرا مدیریت زمین های تحت کشت باید بر اساس توانایی های اکولوژیکی سرزمین پیش رفته و با نگاه بلند مدت مدیریت شود.این اقدامی است که در حال حاضر آنچنان که استاندارد و قوانین حکم می کند پیش نرفته و در بسیاری از استانهای زاگرس نشین زراعت بدون توجه به شاخص هایی مهمی همچون نگهداشت سفره های آب زیرزمینی پیش رفته و این زنگ خطری است که می تواند زاگرس ارزشمند ما را به یک سرزمین تمام خشک تبدیل کند.
اگر امروز در حوزه محیط زیست دچار بحران های ریز و درشت شده ایم نتیجه سالها بی توجهی به راهبردهای علمی و فاصله گرفتن از عملکردهای اجرایی منسجم و هم راستا با توسعه پایدار و در خور است.اگر هر روز شاهد خشک شدن سدهای مهم کشور هستیم،نتیجه استفاده های نابخردانه از منابعی است که تنها متعلق به نسل فعلی نبوده و نیست.اگر در سالهای آتی امنیت غذایی کشور دچار تنش شد و برای جبران آن نفت نیز نتواست ما را نجات دهد،نتیجه تمامی اقدامات غیر اصولی و غیر کارشناسانه ای است که دیروز و امروز بر منطقه ارزشمندی همچون زاگرس تحمیل کرده ایم.

امروز هنوز هم می توانیم گره گشای مشکلات زیستی خود باشیم به شرطی که نگذاریم منطقه ای همچون زاگرس به راحتی از دستمان برود؛در این بین آنچه که امروز در استان های زاگرس نشین باید به صورت جدی در دستور کار قرار بگیرد تغییر الگوی کشت در کنار مدیریت صحیح منابع آبی بوده که نه تنها می تواند ما را از بحران آب به سلامت عبور دهد،بلکه می تواند تضمینی پایدار برای امنیت غذایی کشور نیز محسوب شود.اگر بخواهیم بر اساس همان نگاه های سنتی و همیشگی خود با سرزمین برخورد نماییم،بدون شک بازتاب بحران آبی که امروز گریبان ما را گرفته فردایی که چندان هم دور نیست به کمبود غذا تبدیل خواهد شد؛این بر آیند تمام اقداماتی است که در این سالها به نام توسعه،به نام اشتغال زایی و به نام پیشرفت به آیندگان این سرزمین تحمیل خواهد شد !

منتشر شده در روزنامه ابتکار و دیده بان زاگرس