این یادداشت هشدار دهنده و تامل برانگیز ابوالفضل زمانی* یادآور وظیفهای است که همهی ما در حفاظت از محیطهای ارزندهی کوهستانی داریم. ما میتوانیم با کمک به حفظ پوشش گیاهی زمین، با صرفهجویی در مصرف سوخت و آب، با کاستن از دیگر انواع مصرف، با تهیهی همین گونه گزارشها و با کمک به ارتقای حساسیت و آگاهی محیط زیستی، به حفظ یخچالهای زمین کمک کنیم. اگر یخچالها نباشند، نه تنها بقای یوز، بلکه حیات دیگر گونهها و انسان هم با چالشهای بسیار سخت روبرو خواهد بود.
زمانی که پای در کوهستان خودمان گذاشتم فهمیدم که چه کوهستانهای عظیمی و چه کوههای غریبی داریم و چه مسیرهای بی گذری! … واقعاً کمتر کشوری از چنین موقعیت بینظیری برخوردار است و همه مردم به این امر آگاهند که چه کوهستان وسیع و کم نظیری داریم … با این اقلیم زیبا و کوههای سر به فلک کشیده که نسیم، رایحهی زیبا و خنکای آن را بر صورت مردمانمان می نوازاند.
بیشک این کوهستان گهواره ایست که گیاهان و جانوران بیشماری را چون فرزندان خود می پروراند و از ابرهای بلند پرواز، آب را برای فرزندانش راهزنی میکند … طبیعت چون خانواده ای است که درهها، جنگلها، کوهها، یخچالها، دریاچهها، چمنزارها و … هر کدام نقش خود را دارند و نیز نقشی که نشئت گرفته از باهم بودنشان است.
در این میان ما انسانها برخی را بیشتر میشناسیم و برخی را کمتر و شاید برخی را نیز اصلاً نمیشناسیم … بیشک ما جنگلها را بیشتر از یخچالها میشناسیم و به همین خاطر از آسیب دیدن جنگلها بیش از یخچالها میرنجیم! … اما کمتر شناختن عضوی از این خانواده طبیعت دلیلی بر کم اهمیت بودنشان نیست … آنها در گوشه ای از طبیعت مانند بچههای گوشه گیر ماندهاند و بیمنت کارشان را میکنند، تاثیرشان را می گذارند و اگر هم مریض باشند کمتر کسی متوجه میشود و حالش را جویا میگردد.
گویا همه حواسمان به دریاچه ارومیه، یوز آسیایی، پلنگ لرستان و … جمع شده و نمی دانیم که بچه ای نیز در میان این طبیعت که دائم غصه اش را میخوریم زیر آوار است! … البته اگر میدانستیم که یخچالها هم عضوی از خانواده طبیعتاند و چه بسا عضوی مهم، میجنبیدیم که پیدایش کرده و نجاتش دهیم … بوغ و کرنا کنیم تا همه بدانند که حال یخهایمان خوب نیست … مگر یخچالهای ما چه چیزی کمتر از یوز آسیایی دارند و یا اهمیتشان بر زیست بوم و اقلیمها کمتر از گونههای گیاهی و جانوری است که ما اینگونه چشم بر نابودیشان بسته ایم! … تنها گناه یخچالهای ما این است که در دور دستها واقع شدهاند و کمتر چشمی به جمالشان روشن میگردد.
طبیعیست که ما آلودگی شهرها را ببینیم، درگیر ساخت و سازها در دامنه کوهها باشیم، قطع شدن درختان جنگل را هوار بزنیم و هزاران دغدغه به حق دیگر! … ولی طفلی یخچالها خوب دیده نمیشوند! … یخچالهایی که دراند از بین میروند، آب میشوند، یخ میشوند، سفیدی صورتشان سیاه می شود، ابهتشان کم شده و امروز فرداست که بر قامتشان رویشی از گیاهان نیز داشته باشیم!
ای کاش به اندازه آب شدن یخهای قطب، دلمان به حال یخچالهای خودمان میسوخت! … به نظر که نمیرسد متولیان محیط زیست کشور اصلا در مورد یخچالها دغدغهای داشته باشند! … و یا حتی بدانند یخچال چیست و ما چه یخچالهایی داریم! … پس باز هم باید خودمان بجنبیم و حداقل کاری که میکنیم این باشد که یخچالها را بشناسانیم و بر اهمیتشان پای بکوبیم باشد که چاره شود و چراغ دغدغهای روشن شود!
در این زمینه نیز باید ابتدا صورت مسئله را تشریح کرده و بر ضرورت حل آن تاکید کنیم … مثل هر اقدامی که برای حل مسئلهای صورت می پذیرد … دور از انتظار نیست که اگر از اهمیت یخچالها بر اقلیمها آگاه شویم به اندازه کافی دغدغه خواهیم داشت و در راه حفظش خواهیم کوشید.
یقیناً نقش کوهنوردان به عنوان دیدهبانان کوهستان در این زمینه پراهمیت و نافذتر است و امید است که اینگونه نباشد که چشم به خواب آرام یخچالها ببندیم و آسیبی چنین بزرگ را نادیده و در بندیافتن پوست شکلاتی در میان علفزارها باشیم!
عضو انجمن کوهنوردان ایران
عضو انجمن دوستداران دماوند کوه
مدرس برف و یخ فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی