چرا این همه آتش‌افروزی

این روزها همزمان با گرمای سوزان تابستان خاورمیانه در آتش می‌سوزد. جنایات اسرائیل در غزه، کشتار بی‌رحمانه داعش در عراق، کشت و کشتارهای سوریه، افغانستان، پاکستان و یمن. در کشور ما هم آتش به‌گونه‌ای دیگر برپاست.

جنگل‌هاي گلستان در آتش سوخت، جنگل‌هاي مريوان در آتش سوخت. حتي به لكه كاشته شده ارس در البرز مركزي رحم نمي‌شود. رفته بودم خوزستان، بين هنديجان و آقاجري هر جايي يك لكه جنگل كنار بود سوخته بود. حتي اطراف زمين‌هاي كشاورزي زادگاهم در سنجان اراك، را آتش زده بودند.

شماري از اتوبوس‌هاي ما هم كه يا آتش مي‌گيرند يا تصادف كرده و هموطنانمان را مي‌كشند و يا مجروح مي‌كنند تا در بقيه عمر خود در آتش تأمين هزينه‌هاي درمان بسوزند. ميليون‌ها نفر نيز با آتش سيگار به سلامت خود و اطرافيان‌شان لطمه مي‌زنند. آتش موتورهاي خودرو و موتورسيكلت و شوفاژخانه و كارخانه‌ها هم بدجوري هوا را داغ و آلوده كرده است.

نمي‌دانم چرا اين همه آتش‌افروزي به پاست؟ گرماي كره زمين با آتش افروزي‌هاي ما بالا رفته. امسال كسي نمي‌تواند منكر اين بالا رفتن دما باشد. بعضي مواقع فكر مي‌كنم، شايد برخي مي‌خواهند با آتش افروزي ياد آتشكده‌هاي خاموش را زنده نگه دارند. چرا نخبگان سياسي و علمي ريشه‌هاي اين آتش افروزي‌ها را بررسي نمي‌كنند؟ چرا قانونگذاران براي آتش افروزان محدوديت‌هاي مؤثر را تصويب نمي‌كنند؟ چرا مسيرهاي پياده روي و دوچرخه‌سواري در شهرها محدود است اما ميلياردها دلار صرف جاده‌سازي‌ مي‌شود؟ آيا زندگي مدرن با آتش عجين شده است؟

من يك زيست‌شناسم. با مهندسي حاكم بر جهان (نه مهندسان) مشكل دارم. من فكر مي‌كنم كه مهندسان و صاحبان صنعت جهان را آتش زده‌اند تا براي خود ناني به كف آرند. فرقي نمي‌كند مهندس ناسا باشد يا صنايع نظامي در پنتاگون، يا عمران در سد‌سازي‌، راهسازي و خانه‌سازي و يا مكانيك در مرسدس بنز، ايران خودرو و سايپا يا مهندسي نفت و معدن. آيا وقت آن نرسيده كه فتيله كارهاي مهندساني كه جهان را در يك قرن گذشته به نابودي كشانده‌اند پايين كشيده شود؟ يا لااقل به مهندسان آموخت كه آتش زندگي نمي‌آفريند، رفاه نمي‌آورد.

بياييد از گياهان مهندسي را بياموزيم. گياهان از شعله‌هاي آتش و نور خورشيد ماده عالي مي‌سازند، اكسيژن توليد مي‌كنند، دي اكسيد كربن را مي‌سوزانند تا آن را به ميوه‌هاي رنگارنگ و خوش طعم و گل‌هاي زيبا و معطر تبديل كنند. كوره كارخانه گياهان صدا توليد نمي‌كند، از گرما براي بالا بردن فعاليت آنزيم‌هاي فتوسنتزي استفاده مي‌كند.

من اين مهندسي را دوست دارم، مهندسي كه در آن آتش مهار مي‌شود، دماي كره زمين را پايين مي‌آورد. چه مي‌شد كه مهندسان به جاي سوخت بنزين، مازوت، گاز و اتم، مانند گياهان از انرژي خورشيد بهره مي‌گرفتند؟ چه مي‌شد اگر از مهندسي طبيعت مي‌آموختيم؟ چه مي‌شد كه اين همه در مهندسي خداوند دخالت نمي‌كرديم؟ رودخانه‌ها را نابود نمي‌كرديم، جنگل‌ها را از بين نمي‌برديم و صلح، آرامش و شادابي و اخلاق را به دنيا برمي‌گردانديم.

نویسنده : حسین آخانی / استاد دانشگاه تهران