س از استانبول ،به آنکارا پایتخت ترکیه رفتم.پیش از رسیدنم به آنکارا ،چون آن همه گوناگونی زیستی و فرهنگی را در کلان شهر استانبول پرآوازه و جای گرفته در اروپا دیده بودم و دیدگاه دیگران هم ،گمان میکردم آنکارا که در بخش آسیایی ترکیه هم است شهری نه آنچنان مورد پسند و پرکشش باشد، ولی با شگفتی ،دیدم چنین نیست ،آنکارا بسیار زیبا ،پرجنب جوش و گرم است و شهری زنده و پیشرفته و پاکیزه است
نه این دو شهر آنچه دیده میشود اینکه ترکها به پیشرفت همه جا و همه سویه و در خور پرداخته اند ، من شهرهای خاوری ترکیه مانند آغره، وان و حکاری را هم که دیدم پیشرفته و زیبا بودند و مردم در رنج و بیکاری که در ایران دیده میشود بسر نمی بردند
آنکارا با خیابانهای پهن و گسترده سرسبز و دلکش است و شما از پیاده روی در آن خسه نمی شوید،موسیقی و شاد بودن درین شهر گره زیبایی خورده فروشگاههای بزرگ کتاب که یک مورد و مانند آنرا در ایران ندیدم مایه حسرت انسان میشود که چه بهایی به کتاب و فرهنگ کشورشان می دهند
یک مدرسه را دیدم که در حیاطش دختر و پسرها با نظم و آراستگی و نه آن شلوغ کاری مدارس ما،درس می خواندند و آیینی و جشنی بود که موسیقی بود با حضور خانواده ها و آموزگارانشان ،کمی آنجا از دور نگاه کردم چه فاصله ای است میان مدرسه و دانشگاه در کشور ما و ترکیه.
و امروز ترکیه بدن نفت در دنیا سهمی شگرف دارد و اگر امروز یکهو نفت ایران را چشم بپوشیم چه شود….