پلنگ لرستان، و پیشنهادهایی برای پیشگیری از کشتار

رضا شکاری و کوشان مهران

5 دی ماه 92؛ خبری تکان دهنده!

پلنگ ماده در نزدیکی جاده‌ی خرم آباد- سپیددشت، در حالی که به‌شدت زخمی بود، باتلاش محیطبانان، اعضای هلال احمر، و مردم محلی، پس از تعقیبی طولانی و نفس گیر در منطقه‌ای صعب العبور، بیهوش شد و با سرعت به تهران فرستاده شد. پلنگ لرستان در حالی “لرا” نام گرفت که بر اثر اصابت گلوله‌ی چارپاره، از ناحیه‌ی  دو پا فلج شده بود! لرا سریعا در کلینیک دامپزشکی دانشگاه تهران مورد جراحی قرار گرفت، اما پزشک معالج دکتر معماریان گفت که شانس کمی وجود دارد.

 دلهره‌ها، هیجان‌ها، و دعای هموطنان بدان سمت و سو رفته بود… . یکی ناسزا می گفت، دیگری دولت را مقصر می دانست، آن یکی بر شکارچی لعنت می فرستاد، و بازار اشک ها و ناراحتی ها داغ داغ بود.

 

حال بیاییم دلایل این گونه اتفاقات را به صورت منطقی بررسی کنیم. بگذاریم برای لحظه‌ای، به‌دور از هیجان، به دنبال چرایی این اتفاق باشیم.

 چه باید کرد که چنین نشود؟

 

یقینا این خبر از معدود خبرهایی است که رنگ و بوی رسانه ای گرفت و چه بسیار از این اتفاقات رخ داده و کسی باخبر نشده است.

واقعا چه شده؟ که این چند روز شاهد مرگ پلنگ ها هستیم؟ برخی می گفتند مگر این منطقه پلنگ هم داشته!؟ پس چرا حفاظت شده نیست؟

جالب است بدانیم هر شکارچی در کشورهای پیشرفته، خود در حد یک کارشناس ارشد زیست محیط اطلاعات دارد. به قطع، چنین فردی صلاحیت واگذاری سلاح را دارد. واقعا ما برای آموزش قشری که اسلحه به دستشان داده‌ایم چه کرده‌ایم؟

آیا ناسزا و پرخاش کارساز خواهد بود؟ وقتی برای توجیه این جماعت قدمی برنداشته ایم؟

بیایید انصاف را گرو بگذاریم.آیا صرف نصب همین تابلو و رها کردن منطقه  به خودی خود باعث لج بازی جوامع محلی و بازشدن پای شکارچیان غیر مجاز نمی شود؟ پیش خود می گویند:حتما چیزی دارد که تابلو زده اند!

 

واقعا چرا ما از حفظ و معرفی  سرمایه ها و داشته هایمان ناتوانیم؟ منطقه زیبا و با استعداد سپیددشت می تواند مرکز گردشگری ، صخره نوردی و کوهنوردی غرب کشور باشد.برویم بررسی کنیم در گذر تاریخ از زمان احداث ریل راه آهن تا بحال چه بر سپید دشت گذشته است؟ پر بارش ترین نقطه استان چرا چتر حمایتی ندارد؟ در کنام پلنگ و خواستگاه گوزن زرد و مرال  جز رد احشام وویرانی چه می بینیم؟

در مناطقی نصب تابلوی ” چرای دام ممنوع- طرح تنفس جنگل” را شاهدیم اما کمی آنطرف تر گله پانصد سری مراتع را به تاراج می برد.

 این نکته حتما باید مد نظر قرار بگیرد که در هیچ کجای جهان نمی توان گوشتخواران را محدود و محکوم به زیستن در زیستگاه های محافظت شده نمود و این گونه ها باید در زیستگاه های آزاد نیز برای جابجایی میان مناطق مختلف از امنیت کافی برخوردار باشند

پلنگ، مرغ عشق قفسی نیست، و به دلایل گوناگون همچون قلمرو گزینی و جفت یابی و مهاجرت فصلی، ناگزیر به خروج از چتر پوشش حفاظتی می باشد و در این زمان است که برخورد میان پلنگ و مردم، ناخواسته ایجاد می گردد.

نبود امنیت  و کاهش طعمه و گاهی بارش برف پلنگ رامجبور به پایین آمدن از جنگل های کوهستانی مرتفع بسوی کوهپایه هایی می کند که پوشیده از جاده ، روستاها و دامداری ها می باشد.

در چند دهه گذشته تخریب زیستگاه و شکار غیر مجاز جمعیت قوچ و میش و کل وبز را در تمامی زیستگاه های آزاد از بین برده و در مناطق کوهپایه بهترین طعمه پلنگ گراز و تشی(چوله) می باشد ولی در چند سال گذشته رونق گرفتن بازاری کاذب حتی نسل گراز خوش زادوولد را تحت تاثیر قرار داده است. از زمان های دور گراز آفتی برای زمین های کشاورزی به حساب آمده و با شلیک هوایی و استخدام میرشکار و زدن طبل سعی در پراکنده نمودن آن داشتند ولی اکنون خرافه و فروش گوشت گراز شکار آن را رونق بخشیده است. تشی ازگیاهان و بویژه پیاز و ریشه، حشرات ،مارمولک ها و کرم ها تغذیه می کند. گاه به مردار خواری هم روی می آورد.آخر تشی با آن هیبتش قابل شکار کردن است؟

هرچند در میان شکارچیان مجاز هم افراد بی وجدان متخلف وجود دارند ولی بیشتر آمار این قبیل کشتارها مربوط به جوامع محلی و نوکیسه گانی است که به همراهی شکاردزدان محلی به قانون شکنی می پردازند. سازمان حفاظت از محیط زیست چگونه می تواند شکار را در کشوری متوقف نماید که به این میزان جواز حمل سلاح صادر گشته و در پاره ای استان ها سلاح جنگی خودکار جای خود را به تفنگ های شکاری متعارف داده است؟

  حضور عشایر و گله داران در صعب العبور ترین ارتفاعات استان از دلایل ناامنی منطقه برای حیات وحش است. به یقین در این زمان دیگر نمی توان مرزبانان برنو کوتاه به‌‌کول و سوار بر اسب را در برابر دشمن قرن بیست و یکم به کار گرفت. آیا تاکنون فکر کرده اید مگر استان لرستان با کشور بیگانه و دشمن جانی، هم مرز است که همگی باید سرتاپا مجهز به انواع سلاح جنگی و شکاری باشند؟

چرا این استان با وجود پتانسیل بالای منابع طبیعی باید بیشترین آمار بیکاران را دارا باشد؟ آیا بجای دو ماراتن دام نمی توان مانند دیگر کشورها دامداری نمود، مگر در سویس در ارتفاعات آلپ دامداری نمی نمایند؟ چرا دانمارک باید با آن وسعت اندک خاک یکی از صادرکنندگان مواد لبنی باشد و ما چشمان خود را بر غارت مرتع و جنگل ببندیم.

 کاهش تراکم جنگلهای بلوط زاگرسی بواسطه بیماری اخیر و دست اندازی کوره های ذغال اثر زیادی در تخریب زیستگاه و فشار بر گوشتخوار محافظ کار لرستان ، پلنگ نهاده است.

در شرایط کنونی هیچ کار استانداردی را نمی توان انجام داد، از همین میزان مناطق حفاظت شده حمایت چندانی نمی شود  و محیط بانان لرستان در جدالی نابرابر نقش آفرینی می کنند پس افزایش سطح و تعداد مناطق خویشتن فریبی است.

 

راهکارهای پیشنهادی:

1- مهم ترین راهکار، جلوگیری از دست اندازی بیشتر زمین خواران به عنوان رونق کشاورزی است. در زاگرس صدها هکتار جنگل بلوط به زمینهای دیم کم بازده بدل شده اند، در سرزمینی که حتی گوشت از برزیل ،گوجه فرنگی از ترکیه و سیر از چین وارد می شود یخه درانی برای تغییرکاربری زمین های جنگلی به کشتزار عوام فریبی است. دیگر جنگل جلگه ای برجای نمانده و مختصر جنگل موجود در شیب هایی است که عملا کشاورزی  در آن بدون بازده است.

 2- آگاهی رسانی عمومی به مردم، چه دوستدار طبیعت و کوهنورد و چه شکارچی و مردم محلی دوستدار واقعی حیات وحش برای عدم تیراندازی بسوی گراز وتشی تا جایی که امکان دارد.تا تنها طعمه های در دسترس پلنگ باقی بمانند و کمتر به جوامع انسانی نزدیک گردد. اگاهی رسانی و ممانعت از خرافه بافی عده ای که پیش خود می پندارند گوشت گراز و تشی قابل خوردن است و اندام تناسلی کفتار و دم روباه بخیالشان شانس می آورد.

3-ارزش بخشی به حفاظت گونه های ارزشمندی چون پلنگ و ترغیب افکار محلی بر حفاظت از سرمایه های خودشان. بایستی برای جوامع محلی چگونگی رفتار با پلنگ دربرخورد احتمالی جا افتاده ودرک گردد . سازمان با بهره گیری از کارشناسان متخصص نبایستی برای پرونده سازی و پرداخت خسارت به دامداران آسیب دیده کوتاهی کند.

4- ایجاد قرق خصوصی و درآمدزایی از طریق مدیریت شکار ، آنهم از سوی بخش توانمند خصوصی، تا سازمان حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی و چه مردم برای حفاظت ترغیب گردند.با بالارفتن امنیت منطقه بواسطه قرق سر و کله گوشتخواران با ارزش خود بخود پیدا خواهد شد.

5-کنترل قاچاق سلاح

سیاست های نامتوازن توزیع سلاح در کشور و عدم هماهنگی دستگاههای زیربط ، در سالهای اخیر سبب شده ، جمعیت زیادی از مردم بدون داشتن فرهنگ استفاده از سلاح ، صاحب اسلحه شوند. به یقین هر فردی حق دارد با رعایت ضوابط و صلاحیت های تعیین شده صاحب اسلحه شود. اما از آنجا که توزیع سلاح بایستی با جمعیت جانوری کشور همخوانی داشته باشد ، این واگذاری مشکل ساز می شود.بی تردید قاچاق سلاح از مشکلات عدیده بوده چرا که فردی که سلاح قاچاق با خود حمل می کند ، تابع هیچ قانونی نبوده و بیشترین آسیب را بر چرخه خواهد زد.

متاسفانه عمده اسلحه های قاچاق در بین عشایر و جوامع محلی ما رد و بدل می شود که بایستی فکری اساسی برای آن صورت گیرد.

 

6- حمایت از ایجاد باشگاههای تیراندازی

با ایجاد باشگاههای تیراندازی می توان شکارچیان و علاقه مندان را به سوی اهداف بی جان ، به جای شکار سوق داد. در این محیط می توان با ارائه نکات ریز آموزشی ، ترویج روح جوانمردی را سبب شده و با گفتگو علاقه مندان را به مطالعه بیشتر و تعمق در پدیده های هستی واداشت.

باشگاههای تیراندازی می تواند محل انتقال تجربیات کهنه کاران و تازه واردان به این عرصه باشد.درکنار ایجاد فضای ورزشی سالم ،موجبات تزریق شور و نشاط در میان همه قشری را فراهم کرده و خلاء بوجود آمده را مرتفع نمود.

بدون شک ایجاد باشگاههای تیراندازی نقش زیادی در کاهش فشار به زیستگاهها خواهد داشت.

7- محدود کردن چرای بی رویه دام با اجرای قوانینی چون مالیات بر چرا و سقف تعداداحشام برای هر خانوار . در کل بایستی دامداری سنتی به اطراف روستاها محدود گردد و از دست اندازی به آبشخورها و ارتفاعات صعب العبور که تنها محل زندگی وحوش است جلوگیری به عمل آید.

 

باید واقع بین بود

بسیاری از مدیران، هنوز سازمان هایی همچون محیط زیست و میراث فرهنگی را به چشم چرخ پنجم و تشریفاتی و تنها برای گرفتن وام از نهادهای بین المللی می بینند، و حق هم دارند چون بسیاری از سیاست گذاران محیط زیست در این مدت در خواب خرگوشی بوده اند و در زیر گوش آنها، با شعار صنعتی شدن و خودکفایی، مراتع زاگرس عرصه چرای گله های چندین برابر ظرفیت گشته اند.

 با این وضعیت اسفناک محیط زیست لرستان که روزی نیست شاهد خبری درد اور نباشیم،  نیازمند همت همگانی و آموزش خانه به خانه هستیم. قطعا رسانه ها و بخصوص “رسانه ملی” در این امر می تواند نقش مهمی ایفا کند. بایستی حفاظت محیط زیست را در باور مردم تقویت کرد و از طرفی قانون گذار را مکلف به وضع و نظارت براجرای قوانین سخت گیرانه تر و جدی تر نمود، بلکه بازدارنده باشد.

Posted in: دسته‌بندی نشده