آقای روحانی، شما به کدام دانشگاهی گوش می کنید؟

دکتر آخانی- خبر آنلاین

اخیرا ریاست محترم جمهوری خواسته اند که دانشگاهیان در امور کشور و بخصوص توافقات هسته ای اظهار نظر کنند. واقعیت نشان می دهد که دایره تصمیم گیران دولتی، صرف نظر از اینکه چه دولتی سر کار است، بسیار محدود بوده و اغلب آنهایی که نگاه غیر پایدار به توسعه دارند و باعث تخریب محیط زیست می شوند، به مراکز تصمیم گیری نزدیکترند و نظر آنها به کرسی می نشیند. نمونه این نگاه را می توان در سد سازی، جاده سازی و خودرو سازی دید که همه آنها بلایی به سر محیط زیست کشور آورده اند که سلامت و حتی امنیت کشور را به خطر انداخته اند. با این وجود بازهم صداهایی که از ریاست جمهوری می شنویم در جهت ادامه همان سیاست غلط و ناپایدار است. امید است ریاست محترم جمهوری با تغییر اساسی در نگاه خود به توسعه کاری کنند که ما و تاریخ ما را از امید به تدبیر در اصلاح امور مایوس نکنند.

رئیس جمهور محترم، صحبتهای دلنشین شما را خواندیم، هم در جلسه با دانشگاهیان و هم در گفتگوی تلویزیونی. از اینکه از ما دعوت کرده اید سکوت نکنیم سپاس گزاریم. معلومه که دانشگاهیان دلشان نمی خواهد سکوت کنند و بسیار هم مشتاقند به شما مشورت دهند و در اصلاح امور مشارکت داشته باشند. ولی شما گوشی هم برای شنیدن حرف آنها دارید؟ شما به کدام دانشگاهی گوش می کنید؟ مختصات یک دانشگاهی چگونه باید باشد که حرفش در دل معاونان و مشاوران و وزرای شما بنشیند؟ مثلا ته ریش خوب است، یا ژست غربی داشته باشد و کراوات بزند. سرش پر مو باشد یا کچل، عینکی باشد یا بدون عینک، جوان باشد یا پیر و یا میانسال، به کدام جناح وابسته باشد، رتبه اش چه باشد، مثلا همان استادیار خوب است یا حتما باید استاد تمام باشد، قدش چطور، بلند قد باشد یا کوتاه و یا متوسط، چاق باشد یا لاغر؟ سابقه کار اجرایی داشته باشد و یا آدم صرفا آکادمیک باشد؟  اگر مشخصات فردی برای شما مهم نیست، این نوشته را تا پایان مطالعه فرمایید. انشالله که همکاران رسانه ای و دفتر شما هم آن را در کارتابل شما قرار دهند.

البته خدمتتان عرض کنم که در این مدت کوتاه یکبار در حضور یکی از وزرای کلیدی شما – که عُقبایش با سد سازی بیابان زایی در ایران را به شدت تشدید کرده اند- رسیدم، منظورم وزیر نیرو است. راستش خیلی به دلم نشست. چون بجای اظهار فضل به حرفهایم گوش کرد. اما همین که گفتگوی تلویزیونی اخیر شما را شنیدم شوکه شدم. می دانید چرا؟ آنجا که گفتید با فاینانس می خواهید بودجه پروژه های سدسازی را تامین کنید. دومین گلایه من هم دادن سبد کالا به من بود، اصلا خوشحال نشدم. اگر هم در دولت قبل مانع همسرم در نوشتن فرم های یارانه نشدم، بخاطر نیاز نبود. فقط می گفتم اگر شده ماهی 120 هزار تومان کمتر پول توی جیب دولت مخرب محیط زیست نرود بهتر است. مگر دولتهای قبلی با آن پروژه های عجیب و غریب بلند پروازانه مانند سد سازی و انتقال آب از اینجا به آنجا نقش دیگری جز تخریب محیط زیست ایران هم داشته اند؟ الان هم حاضرم، اگر قول بدهید پول من را صرف حمل و نقل عمومی کنید، کل یارانه دریافتی را به دولت شما برگردانم.

آقای روحانی عزیز: از شما سه خواهش دارم:

1- دست از سد سازی و پروژه های انتقال آب بردارید. این سدهایی که تا به حال ساخته شده اند چندین برابر توان بوم ساختی و ظرفیت آبی کشور بوده است. هر چه رودخانه و تالاب و دریاچه در ایران بوده خشک شده است، توازن آبی کشور به کلی دگرگون شده است، بطوریکه جنگلهای بلوط غرب به خاطر به هم خوردگی توازن آبی در حال خشکیدن است، بس کنید از اینهمه دخالت در مهندسی خداوند. حتی هزینه یک ریال در این زمینه حیف و میل کردن بیت المال است و باعث آسیب رسانی به کشور می شود. شما باید حداقل نیمی از سدهای ساخته شده را بر دارید. ایرانیان متمدنی که مشامشان به بوی پول نفت نخورده بود و به جای کیسه درست کردن برای خرج درآمدهای نفتی، با فکر خود در این کشور خشک زندگی می کردند، به خوبی می دانستند که آب در کشوری چون ایران – که تبخیر در آن بسیار بالا است – فقط باید در زیر زمین نگهداری شود. رودخانه ها، چاله های دریاچه ای و پوشش گیاهی با مهندسی خداداد این وظیفه را بخوبی انجام می دادند. انتقال آب برای مصارف شرب و کشاورزی باید توسط کانالهای زیر زمینی یا همان قناتها صورت گیرد. تنها کاری که باید در وزارت نیرو و یا کشاورزی بعد از انقلاب می شد احیای قنوات و مدرن سازی آنها بود. چرا دانش بومی فراموش شد و صنعت غربی که اصلا با آب و هوای کشورمان سازگاری نداشت جایگزین آن شد؟ صنعت بومی قنات و ذخیره آب در زیر زمین (مانند آب انبارها) میراث چندین هزار سال تمدن ایران بود که متاسفانه چند مهندس و شرکت سد ساز برای حفظ منافع خودشان صنعت وارداتی و فشل سد سازی – که در دنیا هم جمع شده و یا متوقف شده است- را به اشتباه به دولتهای بعد از انقلاب تحمیل کردند.

یکی از استدلالهای سد سازان در بعد از انقلاب این بود که مدعی بودند که این سدها در قبل از انقلاب توسط مهندسان آمریکایی برنامه ریزی و جایابی شده اند. صنعتی که امروز خود آمریکایی ها به تاثیرات مخرب آن پی برده اند، چرا باید در کشور خشکی مانند ایران الگو می شد و ما را تا سومین رده سد سازان جهان بالا برد. این رتبه بالا افتخار نیست چرا که در نتیجه آن ما در تمامی شاخص های زیست محیطی افت شدید کردیم. رودخانه ها – که کانالهای خداداد و عادلانه توزیع آب بودند – را خشک کردند تا آبهای کشور را بطور متمرکز در پشت سدها جمع کنند تا به راحتی تبخیر شده و یا شور شوند. نتیجه این خطای بزرگ، فاجعه تخلیه و یا پایین رفتن سفره های آبهای زیر زمینی، خشک شدن قناتها و آوردن آب به شهرهای بزرگ بود که با گسترش این اَبر شهرها اینهمه دردسر در کشور ایجاد شده است. این سدها کشاورزی پایدار ما را هم بکلی به هم زده و نتیجه اش را برای نمونه شما در خشک شدن دریاچه ارومیه و دهها دریاچه و تالاب دیگر می بینید. از نظر کشاورزی هم خود کفا نشدیم. اینکه مرتب عده ای از حامیان سد سازی بر طبل خشکسالی می کوبند و یا چاههای مردم را باعث خشک شدن دریاچه ارومیه مقصر می دانند فقط می خواهند سهم خودشان را در این بی تدبیری بزرگ پنهان کنند. این حرفها را باور نکنید. گواه من بر این بی تدبیری و بی صداقتی این است که زمانی نه چندان دور مدیران وزارت نیرو سهم سدها را در خشک شدن دریاچه ارومیه فقط 5% اعلام می کردند، ولی در برلین که بودم آنرا به 24% رساندند! کارشناسان و مدیرانی که اینگونه آمار مخدوش اعلام می کنند، صداقت ندارند و نباید خیلی جدی گرفته شوند و نباید پول بیت المال – آن هم در شرایط سختی که همه وظیفه داریم حساب شده هزینه کنیم – در اختیارشان قرار داده شود.

2- نکته ای بسیارامیدوار کننده در گفتگوی شما بود که اشاره داشتید که برای رهایی از آلودگی در شهرها باید در حمل و نقل عمومی سرمایه گذاری شود. این حرف شما من را ذوق زده کرد. مرتب در تیترهای روزنامه ارگان رقیب انتخاباتی شما نوشته می شود که دولت کمک چندانی به حمل و نقل عمومی نمی کند. راستش من به درستی این حرفها تردید دارم. دلیلش هم آن است که شهرداری بودجه های نجومی که از تراکم و عوارض در می آورد را بجای هزینه در حمل و نقل عمومی صرف اتوبان سازی، زیر گذر سازی، تونل و دو طبقه سازی می کند تا بستر عبور و مرور خودروهای شخصی را فراهم کند. ولی از شما انتظار دارم به عنوان شخصی که افتخار دانش حقوقتان ما را به پای صندوقهای رای برد، این بهانه را از شهرداری بگیرید. راهش خیلی ساده است. شک ندارم که بسیاری از دانشگاهیان هم با شما همراه خواهند بود. پول هدفمندی یارانه ها در شهرهای بزرگ مانند تهران را فقط صرف حمل و نقل عمومی و یا برای آنهایی که از امکانات درمانی محرومند، صرف بیمه و یا خدمات درمانی کنید. شاید برای اکثر تهرانی ها این پول یارانه دردی را درمان نمی کند. ولی اگر این پول در حمل و نقل عمومی سرمایه گذاری شود از هزینه های آنها به مراتب کاسته می شود. اگر آلودگی از بین برود و وقت آنها هم در ترافیک تلف نشود، سودی که عاید آنها می شود به مراتب بیشتر از این ماهی 40 هزار تومان است. خواهش می کنم که با قطع یارانه این اکثریت آن را صرف حمل ونقل عمومی کارا کنید تا هدفمندی به معنای درست و عادلانه آن -آنطور که در بسیاری از کشورهای پیشرفته رایج است- اجرا شود. دادن گازوئیل مفت 150 تومانی و بنزین مفت 400 تومانی- در حالی که گوشت در این کشور کیلویی بین 25 تا 40 هزار تومان است – درست نیست و باید متوقف شود؛ البته به شرطی که با افزایش شیب قیمت بنزین شیب کیفیت و کمیت حمل نقل عمومی شهری و بین شهری افزایش یابد تا بهانه ای برای سودجویانی که افزایش قیمت بنزین و گازوئیل را دلیل گران کردن کالاها می دانند گرفته باشید.

3- آقای روحانی عزیز: ایران کشور بزرگی است. همچون سد سازی در این سالها بودجه های نجومی صرف جاده سازی شده است. این جاده های مرگ اگر ده برابر هم بشوند، کارشان آدم کشی، آلودگی و اتلاف انرژی و منابع است. ایران به راه آهن مدرن و برقی نیاز دارد. اگر 75 سال پیش در ایران با اخذ مالیات بر قند و شکر و چای راه آهن سراسری بنیان گذاشته شد، چرا شما در کشوری که روزانه 70 میلیون لیتر بنزین و 120 میلیون لیتر گازوئیل مصرف می شود، نمی توانید راه آهن را گسترش بدهید تا مردم مجبور نباشند برای هر سفری بر مرکب مرگ خود سوار شوند و یا بطور دست جمعی در اتوبوسی های غیر استاندارد قربانی شوند؟ آیا می دانید اگر فقط 200 تومان به عنوان مالیات حمل و نقل عمومی بابت هر لیتر بنزین و گازوئیل بگیرید، درآمدی معادل 13780 میلیارد تومان عاید می شود و با آن می توان چه قدمهای بزرگی در گسترش راه آهن در ایران برداشت؟ آقای روحانی عزیز، لطفا نگاهی به آمار دهشتناک حوادث رانندگی و خسارتهای مادی و معنوی آن بیاندازید. آمار سالیانه کشته های رانندگی در ایران از سنگین ترین جنگهای منطقه – همین سوریه و عراق و افغانستان- بیشتر است. اینکه فکر کنید با موعظه و حتی افزایش جریمه فرهنگ رانندگی در کشور بالا می رود زهی خیال بیهوده است. تنها راه مدیریت این مردم، اول بالا بردن هزینه استفاده از خودروی شخصی و دوم گسترش راه آهن مدرن و سریع در کشور است. متاسفانه در این دو دهه تمامی دستگاههای دولتی و غیر دولتی مانند وزارت صنایع، وزارت نفت، وزارت راه و شهرداری ها تلاش می کنند شرایط استفاده از وسیله نقلیه شخصی را هموار و مردم را به این وسائل خطرناک و آلوده کننده معتاد کنند، بعد هم می گویند که مردم فرهنگ رانندگی ندارند. فرهنگ رانندگی زمانی اصلاح می شود که توسعه پایدار و متوازن در کشور باب شود و سرمایه گذاری لازم در آموزش و پرورش، محیط زیست و بهداشت در کشور صورت گیرد. ولی تا زمانی که بنزین و گازوئیل مفت به مردم بدهید و همه دستگاهها هم برای حرکت آنها نقشه ریزی و بستر سازی کنند انتظار اصلاح فرهنگ نداشته باشید. مگر از نظر فرهنگی ایران و ترکیه چقدر تفاوت دارند؟ چرا ایران در آمار جهانی تصادفات رانندگی رتبه 5 با 25000 کشته است ولی ترکیه در رتبه 146 ام قرار گرفته است؟

به شما پیشنهاد می کنم در ادامه مذاکرات خود با 1+5 از آنها بخواهید در انتقال تکنولوژی راه آهن برقی و سریع با ایران همکاری کنند. دو کشور آلمان و فرانسه در این زمینه فوق العاده پیشرفته اند و به جای آنکه برای سر پا نگهداشتن شرکت های خودروسازی از آنها امتیاز بگیرید (یا بهتر بگویم صنعت بنجولشان را از طریق این شرکتها به بازار ما وارد کنند)، گسترش راه آهن و مترو را از آنها بخواهید و همچنین آوردن کارخانه های اتوبوس سازی مدرن و یا تراموای برقی را در مذاکرات به آنها پیشنهاد دهید. بگویید برایتان یک شبکه راه آهن مدرن بین شهرهای مهم کشور ایجاد کنند و انرژی آن را مثلا از طریق نیروگاه هسته ای و یا خورشیدی تامین کنید.

این بنده کوچک به درخواست شما حرفش را زد، تا به وظیفه تاریخی خود عمل کرده باشد. ببینیم شما به این حرفها گوش می کنید یا همان روشهای پوپولیستی دولت قبل را با شکل و شمایل دیگری ادامه می دهید؟ یا بجای آنکه به ما دانشگاهیها توجه کنید، مشاوره شما همان تصمیم گیران و پیمانکارانی هستند که اتفاقا در دولتهای مختلف تقریبا ثابت بوده اند. نتیجه تصمیمات آنها تا به امروز برای مردم ما نه تنها نشاط و رفاه نداشته، بلکه با گسترش ویژه خواری و بی عدالتی در جامعه، محیط زیست بی همتای ما را چنان ویران کرده است که خدا می داند چگونه می توان آن را جانی تازه بخشید.

آقای روحانی ما و تاریخ ما را از امید به تدبیر در اصلاح امور مایوس نکنید.

 

Posted in: دسته‌بندی نشده