آنچه كه در پي خواهيد خواند روايت محمد درويش از حال و هواي اين روزهاي نگين ارزشمند زاگرس،پريشان است كه امروز دهم بهمن ماه در ستون نگاه سبز روزنامه شرق به چاپ رسيده است؛
يكشنبه هفته گذشته طبيعت ايران، يكي از نيكترين فرزندان متخصص خويش را در دل خويش جا داد و پيكر پاك استاد كامبيز بهرامسلطاني در ميان سوگ و اندوه دوستان و علاقهمندانش در قطعه 14 بهشتزهرا(س) به خاك سپرده شد؛ مردي كه براي حراست از طبيعتي كه بسيار دوستش ميداشت از ميانكاله تا كلاه قاضي و از دنا تا پريشان همه توانش را گذاشت تا ديگر رمقي براي ادامه زندگي در پيكرش نماند و رفت…
هرگز از ياد نميبرم كه در همين خرداد ماه سالجاري، بهرامسلطاني در بستر خشكيده درياچه پريشان راه ميرفت و با اندوه فراوان برايم ميگفت: پريشان را كه اينگونه ميبينم، پريشان ميشوم درويش…
و امروز او نيست تا ببيند كه پريشان آنقدر خشك شد و خشك ماند و آنقدر از بيتفاوتي من و تو در برابر خشكيدگي اين بزرگترين پيكره آب شيرين كشور عذاب كشيد تا سرانجام تصميم به خودسوزي گرفت! اصلا مگر نهنگها چرا خودكشي ميكنند؟ كل و بزها چه هنگام خود را از ارتفاعات به پايين پرتاب كرده و به زندگيشان پايان ميدهند؟ دلفينها چرا راه دريا را گم ميكنند و داوطلبانه راه مرگ را ميپويند؟مگر جز اين است كه ديگر راهي براي ادامه بقاي خود نمييابند…
پريشان هم امروز اينگونه شده است؛ وقتي مهمترين منبع تغذيه اين درياچه، يعني دشت برم و دامنههاي اطرافش با بدترين برهنگي تاريخشان در طول 500 سال گذشته روبهرو شده و عملا 80درصد از بلوطهاي زيباي زاگرس براي هميشه خشك شدهاند؛ وقتي در چنين شرايط وخيمي، ميبينيم كه كشت انواع و اقلام محصولات كشاورزي و باغي در زيراشكوب برم، آشكارا شتاب ميگيرد تا همان اندك رطوبت و غذاي موجود در خاك برم هم به يغما رود؛ معلوم است كه ديگر چشمههاي پريشان نخواهند توانست پريشان را از پريشانحالي درآورند.
به ويژه اگر بدانيم كه نزديك به يك هزار حلقه چاه غيرمجاز هم در منطقه حفر شده تا جبران گسترش بيرويه اراضي كشاورزي و كاهش ريزشهاي آسماني را بكند و به همه اينها بايد بارگذاري اشتباه و استقرار نيروگاه سيكل تركيبي كازرون را هم افزود.
نيروگاهي كه اينك ظاهرا خود نيز با كمبود آب روبهرو شده و چارهاي ندارد جز آنكه او نيز خراشي ديگر بر پريشان زده و اندك آب باقيمانده در ژرفايش را بالا كشيده و به مصرف سامانههاي خنككنندهاش برساند. اين درحالي است كه خبر ميرسد جانمايي شهرك صنعتي جديد كازرون نيز به نحوي انتخاب و اجرايي شده كه ممكن است، پسابها و فاضلاب ناشي از آن، تهديدي جديدتر براي كاهش كيفي آب شرب در دشت پريشان و كازرون محسوب شوند.
چنين است كه از چهارشنبه گذشته تاكنون پريشان دارد ميسوزد؛ همانگونه كه در سال گذشته دشت سلطانآباد شيراز هم در آتش اين خودسوزي ويرانگر سوخت و پديدهاي را رقم زد كه بسياري از نسل امروز و ديروز وطن در موردش حتي چيزي نشنيده بودند، چه برسد به اينكه بخواهند با چشم خود آن را نظاره كنند.
در حقيقت خشكي خاك در لايههاي زيرين به حدي ميرسد كه بقاياي گياهي موجود در اين محيطهاي تالابي كه متاثر از گاز متان هم هستند، مستعد سوختن شده و وقتي درجه حرارت منطقه از حد معيني بگذرد، رخداد آتشسوزي به وقوع پيوسته و به سرعت گسترش مييابد. بهرهبرداري بيش از توان از سفرههاي آب زيرزميني و كوبيدن بر طبل خودكفايي در كشاورزي، آن هم به هر قيمتي، حاصلش ميشود نشست زمين و خودسوزي خاك و وقتي كه اندوختههاي آلي در اين بسترهاي زيرسطحي بسوزد، معلوم است كه ديگر نه از خاك نشان ميماند و نه از خاكنشان…
اصلاح الگوي مصرف، افزايش راندمان آبياري در بخش كشاورزي، كاهش نرخ ضايعات در اين بخش، تعادل دام و مرتع، ممانعت از بارگذاري مراكز صنعتي پرمصرف و معرفي گزينههاي جايگزين درآمدي براي كشاورزان و دامداران و توقف طرحهايي چون فلاحت در فراغت، از مهمترين راهكارهايي است كه سبب ميشود تا وابستگي معيشتي مردم به زمين كاسته شده و به اينترتيب مجالي فراهم شود تا دوباره پريشان، ارژن، برم، زاگرس، ميانجنگل و… نفسي تازه كرده و زندگي را مجددا به زيستمندان فارسنشين هديه كنند.