بخاطر بعضی چیزها دنیا جای خوبی بود…
بخاطر خیلی چیز ها هم دنیا جای خوبی نبود…
در طبیعت عشق بود و زندگی بود و مرگ …مرگ
طبیعی…
توی شهر های آدما حرص و تکبر بود و مرگ ،ابلهی بود و مرگ…شاید هم کمی عشق
. ولی در طبیعت عشق خیلی زیاد بود …تا دلت می خواست …جوونه های سبز ، بچه های
پرنده ها و حیوانات که خیلی هاشون توی دنیای آدما می مردند … با تفنگ یا زیر چرخ
ماشین های مسخره شون .
حرص و هوا و هوس بعضی آدما رو می چسبونه به عشق
های الکی ،به چیز های الکی…پولدار ها رو که دیگه بدتر…
تکبر آدما رو از حقیقت
دور میکنه…از طبیعت دور میکنه…میشن آدمکش طبیعت و حیوانات .
چه
خوبه آدم دنیا رو فقط برای خودش و امثال خودش نخواد…
چه خوبه آدم فقط برای اعتقادات خودش و امثال خودش ارزش قائل نباشه…
دوست داشتن ... “طبیعت و عشق و مرگ”