اولویت محیطزیستی دولت آینده
عباس محمدی- دنیای اقتصاد
نخستین کاری که دولت بعدی باید در زمینهی محیطزیست به انجام رساند، صدور دستور ارزیابی دوبارهی تمام پروژههای بزرگ عمران و توسعه است. همزمان با این کار، البته باید سامانهی ارزیابی زیستمحیطی از پایه دگرگون شود؛ به این معنا که ارزیابیهای زیستمحیطی که اکنون خود بخشی از اجرای پروژه هستند و با هزینهی پیمانکار پروژه و به دستور او توسط یک شرکت تجاری انجام میشوند، مستقل از طرحی که باید ارزیابی شود، صورت گیرند. واقعیت این است که تا کنون هیچ طرح اکتشاف نفت و گاز یا کانیهایی مانند مس و آهن، یا طرح سدسازی و انتقال آب و انتقال نیرو، یا جادهسازی و شهرکسازی… و خلاصه هیچ یک از طرحهای بزرگ (که شاید مسوول نود درصد مشکلات “دولتساخته” ی زیستمحیطی باشند) به خاطر مغایرت با استانداردهای زیستمحیطی لغو نشده است. به نظر میرسد که اینگونه طرحها، به صورت پیشفرض، لازم و درست تلقی میگردند و بعد با یک آرایهی خالی از محتوا با عنوان “رعایت ضوابط زیستمحیطی” بودجه میگیرند و کلنگ میخورند.
سامانهی ارزیابی زیستمحیطی باید به این صورت اصلاح شود که کمیتهی مسوول تصویب آن، در برگیرندهی افرادی از سه نهاد مجریه، قضاییه، مقننه، به اضافهی افرادی از نهادهای دانشگاهی و سازمانهای مردمنهاد، و رای آن مستقل از نظر دولت باشد. طرح عمرانی باید پیش از آن که به دست پیمانکار سپرده شود، ارزیابی گردد و تامینکنندهی بودجهی ارزیابی هم پیمانکار نباشد تا هیچ رابطهی مادی میان شرکت ارزیابیکننده و ذینفع اصلی طرح وجود نداشته باشد. بودجهی ارزیابی و پایشگریهای محیطزیستی که رقمهای کوچکی (در مقایسه با رقم اعتبارهای عمرانی) هستند، میتواند مستقیما از سوی دولت تامین شود. در عین حال، دولت میتواند با وضع “مالیات بر کربن” و دیگر مالیاتهای زیستمحیطی، و اختصاص دادن بخشی از آن به کار ارزیابی و پایشگری، منابع این کار را تامین کند.
در اینجا، یک مثال میتواند مشخص کند که چگونه بخش بزرگی از درآمد ملی که خود به بهای صرف سرمایههای جبران ناشدنی طبیعی مانند نفت و گاز به دست میآید، به علت “ارزیابیهای تزیینی” نه تنها به هدر میرود، بلکه صرف تخریب محیط زیست کشور میشود! بازده (راندمان) انرژی در نیروگاههای کشور، برپایه ی اظهار مقامهای گوناگون، بین 30 تا 36 درصد است. این بازده، در نیروگاههای متوسط (نه خوب و عالی) جهان در حدود 45 درصد است. همچنین بازده محصولات کشاورزی ایران به ازای آب مصرفی در حدود سی درصد میانگین جهانی است، و میانگین تولید کشاورزی در ایران به ازای هر مترمکعب آب مصرفی، بیست سنت، اما در جهان، یک دلار است. معنای این ارقام این است که اگر ما بازده آب مصرفی در کشاورزی ، و برق تولیدی در نیروگاهها را فقط حدود ده درصد بالا ببریم (امکان صرفهجویی برق در شبکهی توزیع و واحدهای مصرف کننده به کنار)، با توجه به سهم پایین برق تولیدی و آب تنظیم شده توسط سدها که در هر دو مورد زیر ده درصد مصرف کل است، خواهیم توانست بیش از تمام آب و برق حاصل از سدها صرفهجویی کنیم. این، در حالی است که سدها، عامل تخریب آبخیزها، خشک شدن تالابها، افزایش تبخیر آب، افزایش تولید گاز متان، کم شدن حقابهی جوامع پایین دست، زیر آب رفتن مراتع و جنگلهای بالادست، غرق شدن میراثهای فرهنگی، و عامل عوارض ناخواستهی دیگر هستند.
انجمن کوهنوردان ایران، پویا و پرکار
عباس محمدی- کوه نیوز
بخش 1- نگاهی به سازمانهای مشابه
یادداشت کیومرث بابازاده با عنوان “آسیب شناسی انجمن کوهنوردان ایران” (کوه نیوز، 26 خرداد 1392) قطعا با حسن نیت و از سر دلسوزی برای انجمن و جامعهی کوهنوردی نوشته شده است. اما در اینجا هم مانند دیگر جاها، برای شسته رفته درآمدن کار، فقط حسن نیت کافی نبوده است. در میان گفتههای بابازاده چند نکتهی درست میتوان دید که از ابتدای کار انجمن، و هماکنون نیز، مورد مخالفت هیچ یک از مدیران انجمن نبوده است. از جمله این که انجمن باید پل رابطی باشد میان جامعهی کوهنوردی و مدیریت دولتی ورزش؛ انجمن باید بتواند جوانان را جذب کند؛ مدیران انجمن باید از میان کوهنوردان و فعالان جامعهی کوهنوردی باشند؛ اعضای انجمن، حتی آنان که دور از مرکز هستند، باید بتوانند در مدیریت انجمن مداخله و مشارکت داشته باشند… و مانند اینها. اما اشکال این نوشته در این است که قضیه را به گونهای طرح میکند که گویا مدیران انجمن مخالف چنین رویکردهایی بوده یا هستند.
ایرادگیری کیومرث بابازاده به انجمن با یک فرض نادرست و غیردقیق آغاز شده و آن این که انجمن «دچار ریزشی حیرتانگیز» شده است. ظاهرا منظور بابازاده، کم شدن شمار اعضا یا مشارکت نکردن آنان در نشستها و کارهای انجمن است. اما، در مورد شمار اعضا یادآور میشوم که فقط در فاصلهی دو سال و نیم از مجمع آبان 89 تا مجمع اردیبهشت 92 نزدیک به هزار و پانصد نفر با پر کردن برگههای درخواست عضویت، به انجمن پیوستهاند. به جز این، چند گروه و باشگاه هم خود را “عضو همکار” انجمن اعلام کرده، و شمار در خور اعتنایی از کوهنوردان و طرفداران محیط زیست نیز بی آن که برگههای رسمی را پر کنند، خود را دوستدار انجمن دانسته و با آن همکاری دارند یا کارهای باکیفیت خود را به نام انجمن اجرا و اعلام میکنند.
نمیتوان کم بودن شمار شرکت کنندگان (گاه، فقط در حدود سی- چهل نفر) در پارهای نشستهای انجمن را به تعبیر بابازاده نشانهی بدل شدن آن به «محفل گپ و صرف کیک و چای» دانست (گو این که ایجاد و حفظ چنین محفلی هم در شرایط امروز کار سادهای نیست و بلکه گامی است در جهت ایجاد سرمایهی اجتماعی)؛ میپرسم: عدد مطلوب شرکت کننده در یک نشست، چند است؟ چه معیاری برای تعیین این عدد وجود دارد؟ صد نفر خوب است یا هزار نفر؟ در یک شهر چند میلیونی یا یک کشور هفتاد و چند میلیون نفری، آیا عدد ده هزارنفر هم چشمگیر است؟! اصلا در فضای کوهنوردی، تاکید ما باید بر کیفیت باشد یا کمیت؟ من، بی آن که وارد بحث دربارهی ارزش رشد کمّی شوم، میخواهم بگویم که فعلا هیچ رقمی در دست نداریم که برای یک سازمان کوهنوردی، خط مرزی ارزش تلقی شود؛ ممکن است در یک نشست سه چهار نفره، در مورد یک برنامهی بسیار ارزشمند کوهنوردی گفتگو یا تصمیمگیری شود، و یک نشست چند صد یا چند هزارنفره، فقط اختصاص داشته باشد به یک برنامهی کوهگشت، و البته عکس آن هم ممکن است.
با این حال، برای آن که برخلاف بابازاده در یک حال و هوای تخیلی سیر نکنیم، به نظرم بد نیست که در مورد شمار اعضا و مشارکت کنندگان در فعالیتهای انجمن کوهنوردان، مقایسهای داشته باشیم با سازمانهای مشابه در ایران و بیرون از ایران. قدیمیترین باشگاههای کوهنوردی ایران، بیش از چند صد نفر عضو ثبت نام کرده ندارند و عضوهای فعالشان بیش از صد نفر نیست، و مجمع عمومیهایشان به طور معمول با حضور چند ده نفر برگزار میشود. در این مورد، بابازاده دستکم با نشستهای باشگاه کوهنوردان آرش که دومین باشگاه قدیمی و هنوز فعال کوهنوردی ایران است (و او خود یکی از موسسان آن بوده) آشنایی کامل دارد. هیچ یک از این سازمانها هم دفترهای نمایندگی در شهرهای گوناگون ندارند. همچنین هیچکدام از باشگاهها و گروههای کوهنوردی، و سازمانهایی مانند کانون کوهنوردان تهران و انجمن مرکزی کوهنوردان و شورای کوهنوردان که بابازاده به آنها اشاره کرده، پیوستگی فعالیت و تنوع کاری همچون انجمن کوهنوردان ایران نداشته و ندارند.
در میان باشگاههای اسم و رسمدار خارجی، دو سه تایی را می شناسم و کم و بیش از چگونگی عضوگیریها و برگزاری رویدادهایشان (مانند مجمع عمومیها یا گردهماییهای دیگر) خبر دارم. برای مثال، بسیاری از رویدادهای آمریکن آلپاین کلاب که بیش از صد وده سال پیش (در 1902) تاسیس شده، یا نشستهای سازمانهای پرسابقهی فرانسوی، به صورت یک جمع ده بیست نفره برگزار میشود (عباس ثابتیان رییس پیشین انجمن، ابراهیم نوتاش، و من در یکی دو تا از این همایشها شرکت داشتهایم). در بخش “فعالیتهای باشگاه” در آمریکن آلپاین جورنال 2011 میتوان خبر چند همایش “بخش”های گوناگون (در واقع: دفترهای نمایندگی) آن باشگاه را دید. مسوول بخش سییرا نوادا (Sierra Nevada Section) که یکی از بخشهای بزرگ باشگاه است، اعلام کرده که خوشحال است که توانستهاند [در سال گذشته] 130 نفر عضو جدید بگیرند و کل اعضای این بخش را به 800 نفر برسانند. یکی دیگر از بخشهای مهم آمریکن آلپاین کلاب، بخش آپالاچیای جنوبی (Southern Appalachian Section) است؛ در گزارش رییس این بخش، از جمله آمده است که گردهمایی سالانهی کارولینای شمال شرقی، با حضور سی نفر از اعضا در خانهی یکی از اعضا به صرف شام و نوشیدنی برگزار شد. کل اعضای سازمان فرانسوی- بینالمللی GHM که البته سازمانی نخبهگرا است و (دستکم تا سال گذشته) فقط کوهنوردان برجستهی جهان را به عضویت در میآورد، حدود 220 نفر است که نام و نشانی آنان را میتوان در نشریهی Cimes 2012 دید. مجمع عمومی GHM و مراسم اهدای جایزهی معتبر “کلنگ طلایی” معمولا با حضور سی چهل نفر برگزار میشود.
نکتهی دیگری که میتوان به قول بابازاده به عنوان یکی از «آسیب»ها در پیکرهی انجمن یافت، مرکزگرایی هیات مدیره و بی اعتنایی به شهرستانها است. این نیز مانند طرح موضوع «ریزش حیرت انگیز» اعضا، ناشی از دوری بابازاده از کار تشکیلاتی انجمن، و همچنین ناشی از بیتوجهی او به شیوهی ادارهی انجمن است. در واقع، اساسنامهی انجمن هیچ محدودیتی برای رای دادن اعضای شهرستانی در مجمع عمومیها و مداخلهی آنان در هر امری از امور انجمن، و نیز هیچ مانعی برای عضو شدن شهرستانیها در هیات مدیره قایل نشده است. برعکس، برای آن که امکان رای دادن شمار هرچه بیشتری از اعضای دفترهای نمایندگی در مجمع عمومی فراهم گردد، رای دادن وکالتی را (که بابازاده، «زشت و غیردمکراتیک» خوانده!) نیز پیشبینی کرده تا همهی اعضا مجبور نباشند که از شهرهای گوناگون عازم محل برگزاری مجمع شوند. و دیگر این که در هیچ کجای اساسنامه گفته نشده که دفتر مرکزی انجمن حتما و برای همیشه باید در تهران باشد. به بیان دیگر، این خود اعضا هستند که میتوانند تصمیم بگیرند که «مرکز»شان کجا باشد. از اینها گذشته، شیوهی ادارهی انجمن، در عمل به گونهای است که من آن را “روش ادارهی نامتمرکز” نامیدهام و آن، چنین است که نمایندگیها عملا به صوررت مستقل از مرکز (و البته با در نظر داشتن هدفهای اساسنامهای انجمن) عضوگیری میکنند، حقعضویت جمع میکنند، درآمدها را هزینه میکنند، برنامه اجرا میکنند… و فقط هر جا که لازم باشد، با هیات مدیرهی مرکزی هماهنگیهایی میکنند. این روش، شبیه به روشهای کاری آلپاین کلابهای آمریکا و فرانسه و… است که تمرکزگرایی آنها بسیار کم است و میتوان گفت که به شکل فدرالی کار میکنند.
انجمن کوهنوردان ایران، قطعا آن چیزی نیست که آرزوی موسسان، اعضا، و فعالان جامعهی کوهنوردی کشور است. انجمن، بهویژه در مقایسه با سازمانهای کوهنوردی کشورهای پیشرفته، از لحاظ کیفیت برنامهها بسیار دور از معیارهای جهانی به نظر میآید. اما، طرح قضیه در یادداشت بابازاده، از زاویهی غیردقیقی صورت گرفته و راه حلهای پیشنهادی او هم کمکی به ارتقای وضع انجمن نخواهد کرد. چرا که بخشی از پیشنهادهای او، مثلا آنچه که مربوط به دخالت دادن شهرستانها در ادراهی انجمن است، هم اینک نیز با مانعی روبرو نیست، و بخشی دیگر، مثلا ضرورت تغییر دادن اساسنامه به شکلی که او گفته، حتی میتواند کار ادارهی انجمن را حوصلهبر و پیچیدهتر کند.
خواسته ها از دولت آینده
بیانیه ی تشکل های زیست محیطی خطاب به رییس جمهور آینده
مطالبات محیط زیستی در حوزۀ آب از رئیس جمهور آینده
سیاست و محیط زیست
اگر در حدود هفت- هشت سال پیش، به نامزدان شوراهای شهر و ریاست جمهوری می گفتیم: “لطفا شعار محیط زیستی هم بدهید!” اما در رقابت های انتخابات ریاست جمهوری این دوره، از دفتر نامزدان به ما کنشگران محیط زیست زنگ می زدند یا برایمان پیامک می فرستادند که در نشست هایشان شرکت کنیم و خواسته های زیست محیطی مان را طرح کنیم!
خوشبختانه چهار نفر از نامزدان، برنامه های محیط زیستی هم اعلام کردند و حتی سه نفر دیگر نیز در گفتارهایی، به اهمیت حفظ محیط زیست اشاره کردند. محمد درویش، در یادداشتی که ده روز پیش در تابناک منتشر کرده بود، به خوبی به موضوع پرداخته است:
وقتی که محیط زیست به داد دیپلماسی میرسد!
امید آن که با مستقر شدن دولت جدید، شاهد تغییر رفتار جدی مسوولان در ارتباط با محیط زیست کشور باشیم… .
نمایشگاه گروهی زیست خانه
نمایشگاه گروهی زیست خانه در گالری شیرین افتتاح می شود.
این نمایشگاه گروهی با مشارکت 10 نفر از هنرجویان دکتر بهنام کامرانی در گالری شیرین جمعه 24 خرداد 1392 افتتاح می شود.مجموعه آثار این نمایشگاه حاصل کار ستاره حسینی، لیلا رفاهی، فاطمه دولت آبادی، زهرا سلیمانی، عصمت علیزاده ، مهروژ محمودی، ژیلا کبودوند، پریسا پور ملک آرا، اشکان زهرایی و فرید امین الاسلام است.
دکتر کامرانی در مقدمه این نمایشگاه می نویسد:«زیست خانه مجموعه ای است که به پرسش و طرح سوال در مورد زیست محیط اختصاص دارد. چرخشی که هنرمندان امروز از چشم انداز به زیست کره داشته اند.آثار حاضر از جنبه های شخصی تا عمومی را شامل می شود که امروزه نه تنها کشور ما بلکه دیگر کشورها به آن دچارند.حیوانات و گیاهان و وضعیت خاک و آب و هوا برای نسل های آینده چشم انداز روشنی را ندارد و سرمایه و جمعیت همواره تحدید کننده وضعیت متعادل طبیعت است.باید اعتراف کرد که اگر نقد های زیست محیطی نباشد همین فکر نیز در جریان روزمره وقایع از یاد می رود.هنر معاصر قدرت این نقد را در خود دارد و بسیاری از هنرمندان بیش از پیش به تخریب محیط زیست واکنش نشان داده اند.هنوز فرصتی هست تا به این سوال جوابی قانع کننده داده شود .»
این نمایشگاه تا پنجم تیرماه برای بازدید عموم باز خواهد بود و جلسه پرسش و پاسخ پیرامون رابطه هنر و نقد مسایل زیست محیطی در روز پنج شنبه 30 خرداد ماه ساعت 6 بعدازظهر در گالری شیرین برگزار خواهد شد.
علاقه مندان به بازدید از این نمایشگاه و شرکت در جلسه پرسش و پاسخ می توانند به گالری شیرین به نشانی خیابان ولنجک کوچه هجدهم شماره 9 مراجعه کنند .
11 پیشنهاد عملی برای احترام به روز جهانی محیط زیست
روز جهانی محیطزیست پنجم ژوئن یا پانزدهم خرداد بود، روز جهانی محیط زیست رویدادی سالانه است که از سوی سازمان ملل متحد وارد تقویم شده و یکی از مهمترین بهانهها برای افزایش آگاهی مردم برای حفظ محیطزیست و تحریک سیاستمداران به گرفتن تصمیمهایی برای رویارویی با تخریب محیطزیست است.
اراده جهانی برای حفظ محیط زیست در سال ۱۹۷۲ با تشکیل نخستین کنفرانس جهانی سازمان ملل متحد درباره انسان و محیط زیست که به کنوانسیون استکهلم معروف است، جنبه کاربردی پیدا کرد. در این سال مجمع عمومی سازمان ملل متحد با تصویب مادهای، پنجم ژوئن را روز جهانی محیط زیست اعلام کرد. ۱۵ تا ۲۱ خرداد هر سال در ایران به عنوان هفته محیط زیست نامگذاری شده است.
روز جهانی محیطزیست 2013
شعار امسال؛ «بیاندیش، بخور، صرفهجویی بکن» اعلام و بر پایه آن از همگان خواسته شده تا برای محیطزیست به این اصول احترام بگذارند و مصرف بیهوده خود را پایین بیاورند. هدف؛ ترغیب مردم است به کمتر دور ریختن مواد غذایی و تشویق آنان به کمتر کردن «ردپای اکولوژیک.»
روز جهانی محیط زیست امسال به نگرانیهای افزایش زباله مواد غذایی و پیامدهای بشردوستانه، اقتصادی و زیست محیطی آن پرداخت. با یاری یکدیگر آگاهی را بالا برده و به اقدام فوری برای کاهش پسماند مواد غذایی و از دست رفتن زنجیره تامین مواد غذایی دست میزنیم. همگی باید با یکدیگر همکاری کنیم. تولید کنندگان مواد غذایی، سوپر مارکتها، مصرفکنندگان، رستورانها و هتلهای زنجیرهای، مدارس، باشگاههای ورزشی و باشگاههای دیگر اجتماعی، مدیران اجرایی شرکتها، شهرداران، رهبران ملی و جهانی.
کشور مغولستان که در اهمیت دادن به اقتصاد سبز در بخشهای اقتصادی بزرگ و ارتقای آگاهیهای زیستمحیطی در میان جوانان در رتبه اول قرار دارد، کشور میزبان جشن روز جهانی محیط زیست امسال است.
غذای انسان چه ارتباطی به محیطزیست دارد؟
باید بگویم که پیرامون غذای انسان و محیطزیست رابطه مهمی وجود دارد، افزون بر اینکه ما محدودیت آب داریم، محیطزیست برای تامین غذا و تجزیه پسماند موادغذایی انسان تحت فشار است. افزایش گازهای گلخانهای و به دنبال آن گرمشدن اتمسفر فقط به دلیل سوزاندن سوختهای فسیلی و وسایل نقلیه نیست. از عوامل مهم در تخریب محیطزیست و افزایش گازهای گلخانهای در جو نباید تبدیل مراتع و جنگلها به زمین کشاورزی، مزارع برنج، دامداری و سیستم حیوانات نشخوارگر به ویژه گاو، زمینهای دفع زباله، کودهای ازتی و سمهای کشاورزی و بستهبندی و توزیع موادغذایی را فراموش کنیم.
به این ترتیب، صرفهجویی، میتواند افزون بر کمک به محیطزیست، به مردم فقیر دنیا کمک کند، تعداد ساکنان زمین که از کمبود آب و موادغذایی در رنج هستند در حال افزایش است. منابع زمین برای تامین غذای همه انسانها کافی است، اما برای تامین ریخت و پاش و طمع انسان پاسخگو نیست.
چند پیشنهاد ایرانی برای شعار «بیاندیش، بخور، صرفهجویی بکن»
• ما در ایران دانش و ایدههای سنتی خوبی برای نگهداری غذا داریم؛ خشک کردن، شورکاری موادغذایی و رب، ترشی و مرباگیری.
• به این تجربه رسیدم که خریدهای عمده از فروشگاههای بزرگ یا مراکز میوه و ترهبار باعث افزایش خرید و مصرف و تولید پسماند غذایی میشود و پیشنهاد میکنم که تعداد دفعاتی را که خرید میکنید بیشتر کنید و به میزان ضرورت و موادغذایی تازه تهیه کنید.
• موادغذایی تولید ایران یا منطقه اطراف خود را مصرف بکنید، چند روز پیش بود که خانم معصومه ابتکار گفت «برنج وارداتی آلوده به آرسنیک است و از آنجا که برنج آلوده به آرسنیک در ردیف اول علتهای سرطان کودک قرار گرفته بهتر است به کودکان برنج ندهیم». با اینکه همه محصولات تولید ایران ارگانیک یا طبیعی نیست، اما میزان سم و آلودگی برنج، چای، زیتون و دیگر محصولات تولید ایران از نمونه خارجی بیکیفیت و درجه سه خارجی که وارد میشود کمتر است. مصرف مواد غذایی محلی افزون بر سلامت بیشتر برای شما، با سم کمتری که به محیطزیست وارد میکند و حملونقل کمتری که برای آن شده است، یک رفتار سبز و سازگار با محیطزیست است.
• در خرید میوه و سبزیجات، تاکید بر مجلسی بودن، درشت بودن و داشتن ظاهر زیباتر یک مشکل اساسی برای محیطزیست است. مقدار زیادی میوه و سبزیجات در فروشگاهها دور ریخته میشود و البته هزینه آن به ما و محیط زیست تحمیل شده است و فروشنده یا توزیع کننده ضرر نمیکنند. اگر این 30 درصد موادغذایی در فرآیند حملونقل و نگهداری و بستهبندی و خرید مشتری از بین نرود، مشکل تعداد زیادی از انسانهایی که از گرسنگی در رنج هستند را میتوان برطرف کرد.
• برای کاهش مشکل پسماند موادغذایی نخستین گام عملی ساده تفکیک زباله خشک و تر است، در گام بعد اگر بتوانید پسماند مواد غذایی خود را در خاک باغچه خود دفن کنید عالی است.
• اگر آهسته غذا بخوریم و خوب بجویم، موادمغذی بهتر جذب میشود. کمتر میخوریم و سالمتر میمانیم.
• دانش تغذیه خود را بیشتر بکنید؛ همه انسانها باید بدانند که چه چیز را چه زمانی و همراه چه چیزی بخورند تا سالمتر باشند، این نکته باعث سلامت و کاهش مصرف میشود.
• داشتن یک برنامه منظم غذایی کمک میکند که بدانیم هر روز چقدر مواد غذایی نیاز داریم، در نتیجه با داشتن یک برنامه منظم میتوانیم در هر روز مقداری مشخص از مواد غذایی استفاده کنیم.
• در مصرف روزانه محصولاتی که حاوی پروتئین حیوانی هستند، تجدید نظر کرده و به تدریج آن را با پروتئین گیاهی جایگزین سازیم؛ روندی که در نهایت سبب خواهد شد تا حجم قابل توجهی از انتشار گازهای گلخانهای به نیوار (اتمسفر) کاهش یافته و در مصرف اندوختههای آبی هم صرفهجویی قابل توجهی رخ دهد.
• یک لیست تهیه کنید؛ زمانی که برای خرید به یک فروشگاه مراجعه می کنید یک لیست به همراه داشته باشید. زمانی که شما یک لیست در اختیار دارید میدانید که به چه مواد غذایی نیاز دارید و آن مواد و وسایل را تهیه می کنید و از خرید مواد اضافی جلوگیری کرده و صرفهجویی میکنید.
• از دستور غذایی استفاده نکنید و در آشپزی ابتکار داشته باشید؛ زمانی که شما خود را مقید به استفاده از دستورهای پخت خاص کنید در صورت اتمام یا کمبود بخشی از موارد لازم برای آشپزی توانایی پخت و پز ندارید، پس سعی کنید تا با انواع مواد غذایی آشپزی کنید.
چند پیشنهاد فردی
کارهایی مانند پاکسازی محله یا مناطق طبیعی، خودداری از به کاربردن کیسه نایلون، کم کردن پسماندها، تفکیک زباله، جلوگیری از دورریز خوراکها، پیادهروی یا استفاده از دوچرخه برای رفتن تا محل کار، و تشویق دیگران به این گونه کارها، از دیگر فعالیتهایی است که میتوان انجام داد.
محمود بهادری، مدیر آموزش گروه دیده بان کوهستان
لینک این مطلب را می توانید در روزنامه اقتصاد ببینید.
تا هفتهی آینده…
به دلیل سفر، من تا یکشنبه ی آینده یادداشتی در اینجا نخواهم داشت. البته، دوستان دیگر حتما کارهایی خواهند کرد… .
به امید دیدار
عباس محمدی
تا هفتهی آینده…
به دلیل سفر، من تا یکشنبه ی آینده یادداشتی در اینجا نخواهم داشت. البته، دوستان دیگر حتما کارهایی خواهند کرد… .
به امید دیدار
عباس محمدی
تا هفتهی آینده…
به دلیل سفر، من تا یکشنبه ی آینده یادداشتی در اینجا نخواهم داشت. البته، دوستان دیگر حتما کارهایی خواهند کرد… .
به امید دیدار
عباس محمدی
تا هفتهی آینده…
به دلیل سفر، من تا یکشنبه ی آینده یادداشتی در اینجا نخواهم داشت. البته، دوستان دیگر حتما کارهایی خواهند کرد… .
به امید دیدار
عباس محمدی
آخرین دیدگاهها