روزگار محیط زیست ایران در دوساله‌ی نخست مدیریت تدبیر و امید

    اخیراً روزنامه ایران به مناسبت شروع سومین سال فعالیت دولت حسن روحانی، ویژه‌نامه‌ای مفصل را منتشر کرد که در بخشی از آن به موضوع محیط زیست پرداخته شده بود. یادداشت پیش رو، دیدگاه نگارنده از کارنامه محیط زیستی دولت تدبیر و امید است …

آیا طبیعت ایران دوباره نفس خواهد کشید؟

    آشکار است که پیش‌شرط ارزیابی عادلانه‌ و واقعی آنچه در طول دو سال گذشته انجام شده، ارایه‌ی تصویری موجز از وضعیت محیط زیستی کشور در تابستان ۱۳۹۲ است؛ یعنی زمانی که دولت تدبیر و امید قدرت را از دولت مهرورزان تحویل گرفت.
در آن سال اعلام شد که از منظر شاخصی موسوم به عملکرد محیط زیستی – EPI – ایران به همراه سوریه، قزاقزستان و روسیه در شمار چهار کشوری قرار گرفته‌اند که بیشترین سقوط محیط زیستی را تجربه کرده‌اند؛ واقعیتی که با نگاهی به روندهای حاکم بر دریاچه ارومیه، بختگان، گاوخونی، هورالعظیم، زاگرس، انزلی و آلودگی هوای کلان‌شهرها به سهولت مهر تأیید می‌خورد. از آن گذشته، هیچ تلاشی برای تهیه‌ی گزارش‌های کشوری در توصیف وضعیت محیط زیست موسوم به SOE انجام نگرفت؛ وضعیت آموزش‌های محیط زیستی در مدارس قابل دفاع نبود؛ روزگار سرمایه اجتماعی در حوزه محیط زیست، نشاطی را نشان نمی‌داد و آموزش‌های محیط‌بانان عملاً متوقف مانده بود، به نحوی که هشت محیط بان کشور در نوبت قصاص و لمس گردن با طناب دار قرار داشتند.
امروز اما، دست‌کم گردن شش محیط بان از کابوس لمس طناب دار رهایی یافته و شمار شهدای محیط‌بان افزایش نیافته است؛ منشور مدارس جم (جامع محیط زیستی) در ۱۰۹ صفحه منتشر و به سراسر کشور توسط معصومه ابتکار و با موافقت وزارت آموزش و پرورش ابلاغ شده است. امروز رؤیای لمس تجربه‌ی طبیعت را فرزندان ایرانی، به ویژه در مشهد، تنکابن، تهران، رشت، اردبیل، بوشهر، خرم‌آباد، شیراز، کرمانشاه، بیرجند و … بیشتر از هر زمان دیگری قابل حصول می‌بینند و افزون بر آن، محتوای ۳۵ کتاب درسی در مقاطع ابتدایی و متوسطه، رنگ و بویی محیط زیستی‌تر یافته‌ و بیش از ۱۸ هزار آموزگار برخوردار از آموزش‌های محیط زیستی شده‌اند. همانگونه که ۸۵۰ محیط بان هم توانستند آموزش‌هایی درخور ببینند و آموزشکده محیط‌بانی دوباره راه‌اندازی شد.
در مرداد ۱۳۹۴ بر خلاف ۱۳۹۲، سایه‌ی بنزین پتروشیمی بر فراز آسمان هیچیک از کلان‌شهرهای ایرانی سنگینی نمی‌کند و از منظر EPI چندین و چند پله، وضعیت بهتر شده است. صدها نفر از ایرانیان در جنبشی که از آن تعبیر به سونامی تفنگ‌کشان می‌شود، تفنگ‌های شکاری خود را برای همیشه به زمین نهادند و شور و نشاط بازگشته به فضای فعالیت‌های مدنی تا آنجا پیش رفت که از افزایشی بیش از ۴۰ درصد در شمار سمن‌های محیط زیستی خبر داده شد. سمن‌هایی که برای نخستین بار در ۳۱ استان کشور توانستند در انتخاباتی آزاد شرکت کرده و نمایندگان خود را برای شکل‌گیری شبکه‌های استانی برگزینند. همزمان کار تدوین SOE مجدداً آغاز شد، اهدای جایزه ملّی محیط زیست احیاء گردید؛ به نویسندگان، مجلات و ناشران محیط زیستی برای اولین بار و در سطحی ملّی جوایزی اختصاص یافت و شورای عالی محیط زیست دوباره جان گرفت.
با این وجود، نباید گمان بریم که طبیعت ایران در سال ۱۳۹۴ هم دوباره جان گرفته است! جنگل‌ها همچنان می‌سوزند و همچنان در دو سازمان متولّی طبیعت و منابع طبیعی کشور، هیچ کانادایری برای مهار هوایی رخدادهای گسترده و پرشمار آتش وجود ندارد؛ همچنان روند کاهش سطح آب دریاچه ارومیه ادامه یافته و از بختگان و مهارلو و پریشان و کافتر و ارژن و آلاگل و انزلی خبرهای خوشی نمی‌رسد. روزگار زاگرس اینک به مراتب وخیم‌تر از دو سال پیش است و فرآیندهای مرگباری چون اُفت سطح آب‌های زیرزمینی، خودسوزی و نشست زمین همچنان ادامه دارد. چشمه‌های تولید گرد و خاک به رشد نگران‌کننده‌ی خود ادامه می‌دهند؛ تصور ارزشگذاری اقتصادی مواهب طبیعی کشور، همچنان به یک رؤیا می‌ماند تا واقعیت؛ همانگونه که استحصال انرزی‌های نو هم هنوز بر روی کاغذ متوقف مانده است؛ بحران زباله و پسماند هم پیوسته سایه‌ی سنگین خود را در سکونتگاه‌های انسانی حفظ کرده و عملاً هنوز زباله به طلای کثیف معنی نشده است!

    جان کلام آنکه
هرچند باید بپذیریم اراده دولت تدبیر و امید در بهبود وضعیت محیط زیستی کشور، قابل قیاس با همتایان سابقش نیست، اما دامنه‌ی شکنندگی و آسیب‌پذیری کشوری که در عرض ۳۰ الی ۴۰ درجه‌ی شمالی، موسوم به کمربند خشک جهان قرار گرفته، چنان نگران‌کننده است که اگر عملاً اقتدار موازین محیط زیستی به صدر اولویت‌های راهبردی نظام تسری نیابد، نمی‌توان با امید و افتخار به آینده‌ی طبیعت ایران لبخند زد. طبیعت ایران زمانی توان تاب‌آوری خود را احیاء شده خواهد دید که نخبه‌ترین و کارآمدترین تصمیم‌سازهای ایرانی در حوزه‌ی محیط زیست و با وقار مشغول به کار باشند و سازمان متولّی طبیعت ایران، در رده‌ی مقتدرترین، به روزترین و کاراترین سازمان‌های حاکمیتی رده‌بندی شود.
باشد که چنین روزی را در پایان روزی که حسن روحانی با لبخند و رضایت ساختمان پاستور را به همتای بعدی‌اش تحویل می‌دهد، ببینیم.
آمین.