با سکوت،سقوط می کنیم…!

این روزها که پلنگ های سرزمین مادری قربانی جهل و توسعه ی ناپایدار و برنامه ریزی های غلط آموزشی و اقتصادی می شوند و تنش های انسان ساختی همچون بهره کشی به سبک معادن در دل مناطق تحت حفاظت،زیستگاه های ما را بیش از پیش آزار می دهند،تنها صدای سکوت است که شنیده می شود،تنها عملکرد خنثی و جزیره ای است که دیده می شود؛اما در این بین حرف های بسیاری برای گفتن باقی مانده است.

به اندازه تمام اقدامات انجام نشده و تمام لکنت هایی که محیط ما را در بر گرفته است،حرف های بسیاری برای گفتن دارم و داریم و نمی دانیم و یا نمی خواهیم باور کنیم که در نهایت این سکوت ما را به عمیق ترین سیاه چاله های نیستی سوق خواهند داد؛سقوطی که احتمال بازگشت در آن اگر صفر نباشد،به صفر نزدیک است.

اینک اما به اندازه تمام پلنگ ها و یوزپلنگ های از دست رفته این سرزمین حرف ناگفته باقی مانده،به اندازه تمام ماهیان سزار که در سکوت سود سوزآور سوختند و امروز حق حیاتشان نادیده گرفته می شود،حرف باقی مانده،به اندازه تمام سمندرها و سنجاب هایی که هجرت را به آنها تحمیل کردند،حرف ناگفته در میان است،به اندازه تمام بلوط هایی که زیر تیغ ماشین آلات راه سازی و جاده سازی و سد سازی و انتقال خطوط نفت و گاز نابود شدند،حرف برای گفتن هست،به اندازه تمام آب و خاکی که سهمشان از نفت،تنها آلودگی بوده،حرف برای گفتن هست،به اندازه تمام تالاب ها و دریاچه هایی که امروز بیابان کشاورزی ناپایدار سنتی شده اند،حرف برای گفتن هست،به اندازه تمام عشایری که هنگام کوچ به جای مناظر اجدادی خویش،معدن و خراش دیده اند،حرف برای گفتن هست،به اندازه تمام دشت ها و رودخانه ها و آبخیزهایی که امروز خشکشان کرده ایم،حرف برای گفتن هست،به اندازه تمام محیط بان هایی که در سرما و گرما با اندک حقوق ماهیانه و ناچیز حمایت های قضایی،در برابر طبیعت ستیزان ایستادگی می کنند،حرف برای گفتن هست،به اندازه تمام آنهایی که می دانند و نمی گویند،حرف برای گفتن هست،به اندازه تمام جنگلهای زاگرس که امروز اسیر کشاورزی و سدسازی و جاده سازی و بیماری شده اند،حرف برای گفتن هست،به وسعت جنگلهای شمال که قربانی ویلا سازی و سدسازی و بهره کشی و شیرابه های زباله شده اند،حرف برای گفتن هست،به اندازه تمام حقوق از دست رفته نسل های آینده حرف برای گفتن هست،درد برای دیدن هست و امروز چقدر سخت است که از تنور سرد انتظار نان گرم داشته باشیم،اما چه کنیم،دردها را همه می دانیم،برای درمان اما چه کرده ایم؟

سکوت دردهایمان را درمان نکرده است،باید یکپارچه فریاد و عمل شد،چون هنوز فرصت برای کاشت بذر امید و سبز شدن برگ های کرامت انسانی هست،دریابیم…