عباس محمدی- خبرآنلاین
اگر کشور را خانهی بزرگ خود بدانیم، که چنین هست، آنگاه نمیتوانیم “تمامیت ارضی” سرزمین را فقط مرزهای سیاسی کشور بدانیم. همانگونه که نمیتوان خانهی بی سقف را خانهی قابل زیست دانست، کشوری با خاک فرسایش یافته و زمین فرونشسته و رودخانههای خاموش و کوهستانهای بیگیاه را نمیتوان سرزمین در خور ملتی بالنده دانست، که چنین سرزمینی مانند آن خانهی بی سقف، تمامیت و سلامت لازم را ندارد.
طرح ادغام سازمان حفاظت محیط زیست با سازمان جنگلها و مراتع (در واقع، تنزل درجهی سازمان به یک معاونت در وزارتخانهی کشاورزی)، یا حتی طرح تبدیل این سازمان به وزارتخانه، در شرایط کنونی فقط به تضعیف هرچه بیشتر تشکیلات مسوول حفظ سلامت هوا و آب و خاک که مسوول زندگانی زیستمندان کشور هم هست، خواهد انجامید.
جای بسی خوشوقتی است که مجلس شورای اسلامی که در سالهای گذشته، کمتر به موضوع محیط زیست توجه داشت، با ملاحظهی فاجعهی گرد و غبارهای اخیر در غرب و جنوب غرب کشور، به جد وارد بحث قصور سازمان حفاظت محیط زیست در انجام وظیفههای خود شده است. همچنین، امیدوارکننده است که رسانههای سابقا ساکت در امر محیط زیست هم امروزه ستونهایی را به این قضیه اختصاص میدهند. اما (و این، بس مهم است که) نقد سازمان حفاظت محیط زیست نباید با هدف تضعیف آن یا انتقامگیری از رقیب سیاسی باشد. لازم است که نمایندگان محترم مجلس لحظهای در این نکته تامل کنند که نه تنها دورهی چهار سالهی وکالتشان، بلکه دورههای چهل سالهی عمر مفیدشان (مانند هر انسان دیگر) به سرعت سپری میشود؛ از اینرو لازم است که به جای مصالح کوتاه مدت خود یا حوزههای انتخابیهی خود، منافع درازمدت ملی را بیشتر مد نظر داشته باشند. این منافع ملی، با تقویت جایگاه سازمان حفاظت محیط زیست به دست خواهد آمد که لازمهی این امر هم دور نگاه داشتن سازمان از وضعیت دفاعی، افزایش بودجهی آن، کمک به آن برای جذب نیروهای کارشناسی بیشتر و باکیفیتتر، و نیز همکاری با آن در راه جلب مشارکت مردم و سازمانهای مردمی است.
ما منتقدان غیردولتی وضع طبیعت و سرمایههای گرانقدر طبیعی کشور هم ضمن حفظ موضع انتقادی خود در مواردی که مربوط به کوتاهی دستگاههای مختلف (از جمله سازمان حفاظت محیط زیست) است، باید تقویت جایگاه این سازمان در سامانهی مدیریت کشور را نیز در صدر مطالبههای خود بگذاریم.