ماجرای یک ملاقات تاریخی در پردیسان!

یک ملاقات تاریخی

در شامگاه سه‌شنبه‌ا‌ی که گذشت – هفتم بهمن ۱۳۹۳ – یک ملاقات بی‌سابقه بین عالی‌ترین مقام دولتی در حوزه‌ی محیط زیست از یک سو و دو چهره‌ی سرشناس و محبوب طبیعت ایران – که در شمار نخستین کارشناسان سازمان حفاظت محیط زیست از نخستین روز تأسیس رسمی آن توسط اسکندر فیروز به شمار می‌آیند – صورت گرفت. در این ملاقات گرم، شفاف و صمیمانه که بیش از ۸۰ دقیقه به طول انجامید، استاد بیژن فرهنگ دره‌شوری و استاد هوشنگ ضیایی از مهم‌ترین دغدغه‌ها و نگرانی‌های خود برای پاسداری از آنچه که هنوز در طبیعت ایران وجود دارد، سخن گفتند و معصومه ابتکار هم ضمن تأیید آن نگرانی‌های دلسوزانه، از این دو عزیز بزرگوار خواستند تا در هیبت نمایندگان ویژه رییس سازمان، از مناطق تحت مدیریت محیط زیست بازدید کرده و گزارش‌های خویش را به او برسانند تا مورد توجه و اقدام قرار گیرد.
دره‌شوری تأکید کرد که فرصت اندکی داریم تا برخی از گوهرهای طبیعت ایران – از جمله سواحل مُکران – را در یک اقدام ضربتی از گزند توسعه ناپایدار محفوظ داریم و باید هرچه سریع‌تر، سازمان وارد عمل شده و اقدامی مؤثر انجام دهد. وی نسبت به بارگذاری‌های بی‌رویه در بالادست رودخانه‌های منتهی به خلیج فارس در استان بوشهر – مانند دالکی و مُند – هشدار داد و تأکید کرد که اگر در برابر این شتاب آزمندانه نایستیم، فرصت جبران به سرعت از دست می‌رود. خانم ابتکار هم ضمن تأیید این واقعیت، از ایشان خواستند تا مهم‌ترین مناطق و زیستمندان در خطر مد نظرشان که از ارزش‌هایی منحصربه‌فرد برخوردار هستند و هنوز نسبتاً سالم باقیمانده‌اند را طی گزارشی مستند به او اعلام کنند تا مورد بررسی و اقدام‌های حفاظتی آنی قرار گیرد.

از راست به چپ: هوشنگ ضیایی، معصومه ابتکار و بیژن فرهنگ دره شوری

    استاد دره‌شوری در این ملاقات به ذکر خاطره‌ای از مرحوم دکتر تقی ابتکار پرداختند که مربوط به نخستین روزهای پیروزی انقلاب می‌شد؛ آن زمان که پدر معصومه ابتکار همانجایی نشسته بود که اینک دخترش. وی گفت: به ما اطلاع دادند که آقای حسنی – امام جمعه وقت ارومیه – پیشنهاد داده تا در جزایر دریاچه ارومیه گله‌های گوسفند را رها کنند تا به تولید کشور بیافزاید؛ پیشنهادی که ظاهراً مورد حمایت استاندار وقت آذربایجان غربی هم قرار گرفته بود. از این رو، مرحوم تقی ابتکار برای حل موضوع، تصمیم می‌گیرد با گروهی از کارشناسان سازمان، از جمله بیژن فرهنگ دره‌شوری به ملاقات ایت‌الله حسنی در ارومیه بروند تا بلکه ایشان را از این پیشنهاد منصرف کنند. سرانجام حاصل گفتگوی ایشان با امام جمعه ارومیه آن شد که استاندار حکمیت کند و چنانچه گروه بتوانند آقای استاندار را راضی کنند، جناب حسنی هم به رأی استاندار تمکین خواهد کرد و دیگر از ورود دام به جزایر دریاچه ارومیه حمایت نمی‌کند. مرحوم دکتر تقی ابتکار هم رو کرد به بیژن که آن زمان یک کارشناس جوان، پرانرژی و در عین حال باتجربه و میدانی بود و گفت: از اینجا به بعد وظیفه‌ی توست! ببینم استاندار را چگونه مجاب می‌کنی!! دره‌شوری هم به همراه جناب استاندار به یکی از ارتفاعات جزیره کبودان می‌روند و در طول راه مدام از زیبایی‌های منحصربه‌فرد منطقه برای ایشان سخن می‌گویند … تا اینکه استاندار می‌گوید: مجاب شدم، مگر می‌شود این زیبایی‌ها را دید و بی‌تفاوت ماند؟ حالا تو برو پایین و اجازه بده من به تنهایی از این فراز مدتی منطقه را ببینم و لذت ببرم! مرحوم تقی ابتکار هم که در جزیره منتظر فرجام این گفتگو بود، وقتی که دید بیژن تنهایی برگشته، با حیرت گفت: پس استاندار کو؟ راضی شد؟! و دره‌شوری هم با لبخند به او اطمینان داد که دیگر خطری اکوسیستم جزایر دریاچه ارومیه را تهدید نمی‌کند! هرچند که سال‌ها بعد با هجوم دیگر مظاهر کشاورزی بی‌رویه و ناپایدار به عرصه‌ی ۵٫۱ میلیون هکتاری آبخیز دریاچه ارومیه، سرانجام کاری که نباید صورت می‌گرفت، گرفت و دود از بستر دریاچه‌ی سپید ارومیه به هوا برخاست.
استاد هوشنگ ضیایی هم ضمن تأیید سخنان دره‌شوری و ابراز نگرانی از وضعیت کنونی حاکم بر طبیعت ایران، از پیشنهاد دیگر ایشان در انتشار یک رسانه قوی محیط زیستی حمایت کردند. وی با اشاره به نخستین روزهای انتشار فصلنامه شکار و طبیعت، خواستار وجود رسانه‌ای پویا و حرفه‌ای برای محیط زیست ایران شدند؛ رسانه‌ای که همه‌ی محیط زیستی‌ها آن را با رغبت بخوانند و از خودشان بدانند. خانم ابتکار هم قول دادند که در این مسیر حرکت کنند و مجله محیط زیست ایران، دوباره احیأ و با کیفیتی درخورتر و منظم‌تر منتشر شود. همچنین هوشنگ ضیایی با ذکر خاطره‌ای از حضور یگان حفاظت سازمان در ستاد جنگ‌های غیرمنظم به مسئولیت شهید مصطفی چمران و کارایی بالای آن زمان یگان، خواستار آن شدند تا دوباره به احیای آموزش‌های حرفه‌ای محیط بان‌ها اقدام شود و آموزش‌های کنونی که خوشبختانه دوباره شروع شده، با کیفیت بهتر ادامه یابد.
در مجموع به نظر می‌رسید دوطرف از حاصل این دیدار بسیار راضی بودند و به آینده‌ی همکاری‌های مشترک و مؤثر به نفع طبیعت ایران، امیدوارتر.
راستش وقتی که استاد دره‌شوری گفت: تاکنون پایش را به پردیسان نگذاشته، برایم شگفت‌آور و البته غم‌انگیز بود که چرا این سرمایه‌های ارزشمند محیط زیست ایران، باید اینگونه با خانه و کاشانه‌ی اصلی‌شان غریبه باشند؟ البته با استاد ضیایی چندی است که در هسته مشورتی آموزش محیط‌بانان همکاری می‌کنیم و از راهنمایی‌های ارزنده‌ی این بزرگمرد فروتن برخوردارم … در مورد کمیت و کیفیت عشق هوشنگ ضیایی به محیط زیست همان بس که فقط یک سفر با او به دل طبیعت پانهید تا دریابید که چه عاشقانه همه‌ی مظاهر این زیست‌بوم مقدس را دوست دارد و تا چه اندازه برایش مهم است که همچنان در زیستگاه‌های ارزشمند وطن، حال کل و بزها، قوچ و میش‌ها، آهو و جبیرها، پلنگ‌ها و یوزها و خلاصه همه‌ی زیستمندان وطن خوب باشد.

و البته این حس مقدس و این عشق پاک و بی‌آلایش را پیش‌تر در وجود بزرگانی دیگر چون اسکندر فیروز و هنریک مجنونیان هم می‌شود به راحتی رهگیری کرد؛ گفتنی آنکه در ملاقاتی که چندی پیش با استاد هنریک مجنونیان داشتم، در تلاشم تا مجموعه انتشارات ارزشمند ایشان را بتوانیم با بروزرسانی‌های لازم در اختیار شمار علاقه‌مندان به طبیعت ایران قرار دهیم. خوشبختانه آخرین کتاب ایشان هم برنده‌ی جایزه‌ی نخست جشن کتاب سال محیط زیست در آبان ماه گذشته شد و امیدوارم این روال ادامه یافته و سازمان بتواند با همراهی همه‌ی بزرگان طبیعت ایران، مسئولیت تاریخی خود را در این هنگامه‌ی سرنوشت‌ساز و حساس به درستی انجام دهد.
آمین …

هنریک مجنونیان در جشن کتاب سال

حاشیه‌ها:
– استاد دره‌شوری یادآور شد که وقتی برای رفتن به ارومیه سوار هواپیما شدند، دکتر تقی ابتکار، کنار پنجره نشستند و به من گفتند: بیا کنار من بنشین. اما من به او گفتم دوست دارم کنار پنجره بنشینم و بنابراین در ردیف پشت ایشان نشستم! خانم ابتکار هم گفتند: اتفاقاً من هم مانند پدر اگر در روز مسافرت کنم، حتماً صندلی کنار پنجره را ترجیح می‌دهم!
– دره‌شوری گفت: به اعتقاد من میراث طبیعی در شرایط امروز بیشتر از میراث فرهنگی و تاریخی کشور در معرض خطر و نابودی است؛ چرا که دست‌کم برخی از جلوه‌های میراث فرهنگی/تاریخی کشور دارد با بهترین کیفیت و بیشترین بازدیدکننده در بهترین موزه‌های جهان نگهداری می‌شوند! اما … در این لحظه خانم ابتکار گفتند: اصلاً کل موجودیت تمدن ایرانی اینک در معرض خطر قرار گرفته و باید همه به مسئولیت‌های خود آگاه باشیم.
– استاد دره‌شوری گفت: روزی از دکتر کیابی پرسیدم: تو چرا جذب محیط زیست شدی؟ گفت: مرا فصلنامه شکار و طبیعت به این روز درآورد!! و ایشان با ذکر این خاطره از خانم ابتکار خواست تا دوباره یک رسانه قدرتمند محیط زیستی را در کشور راه بیاندازند.
– استاد هوشنگ ضیایی خاطره جالبی از تجاوزهای متعدد به پارک طبیعت پردیسان نقل کردند که چه خون ‌دل‌ها خوردند تا پارک را از گزند طمع‌کاران در اوایل انقلاب نجات دهند و به سرعت در همان زمان جشن درختکاری برگزار کرده و آنجا را درخت کاشتند تا اجازه تصرف ندهند. وی گفت: اگر آن کارها را آن زمان انجام دادیم به دلیل برخورداری از یک یگان حفاظت قوی و باانگیزه بود که متأسفانه الان آن انگیزه‌ها دیگر وجود ندارد. وگرنه نباید دسته‌های بزرگ قاچاق هوبره در گمرک کشور شناسایی شود! من هم تأکید کردم که مهم‌ترین سرمایه سازمان حفاظت محیط زیست، همانا نیروی انسانی و به ویژه محیط بانان زحمتکش سازمان هستند که متأسفانه و به سرعت دارند بی‌انگیزه می‌شوند و باید هر چه زودتر برای بهبود وضعیت معیشتی آنها اقدامی عاجل انجام داد.
– خانم ابتکار پس از شنیدن چند خاطره جالب از اوایل پیروزی انقلاب از زبان استاد هوشنگ ضیایی و استاد دره‌شوری، از این دو عزیز خواستند تا تاریخ شفاهی شکل‌گیری سازمان حفاظت محیط زیست را به سرعت مستند کنند تا آیندگان بدانند که این سازمان به رغم چه مشکلاتی توانسته به حیات خود ادامه دهد.

     – هنگامی که می‌خواستم از آن دو بزرگوار پیشکسوت جدا شوم، آقای دره‌شوری رو به من کرد و گفت: خانم ابتکار از خودمونه!

      و این البته حقیقتی انکارناپذیر است. زیرا به جرأت می‌گویم: تمام وجود این بانوی سبزاندیش در اندیشه‌ی کمک به ارتقای وضعیت محیط زیست ایران است. البته او بسیار تنهاست و همه باید کمکش کنیم. اگر امروز من و تو به بهانه‌های مختلف معصومه ابتکار را تنها بگذاریم، شاید هرگز خود را نبخشیم که چرا در برهه‌ای که همسوترین فرد در حاکمیت جمهوری اسلامی با گرایه‌های محیط زیستی در ساختمان پردیسان حضور داشت، قدر این فرصت را ندانسته و به کمک هم در برابر تفکرات طبیعت‌ستیزانه، جانانه نایستادیم!

    به امید فرارسیدن روزهایی سبزتر و شادتر برای زیستمندان سرزمینی که دوست‌شان داریم.