مشاور استاندار امروز ایلام یاد استاندار دیروز فارس را زنده کرد!

    همین اردیبهشت ماه سال گذشته بود که حسین صادق عابدین، آخرین استاندار فارس در دولت دهم، خود را به اتاق بازرگانی شیراز رساند تا در جمع فعالان اقتصادی منطقه، کشف شگفت‌انگیزش را رونمایی کند! اینکه وجود ۳۰۰ گورخر، مهم‌ترین عامل بیکاری جوانان در نیریز است!! اینک از ایلام خبر می‌رسد که یک مشاور ارشد اقتصادی دیگر هم در دولت تدبیر و امید، اصرار بر وجود چند درخت بلوط را، سبب محروم‌ماندن استان ایلام و عدم توسعه‌یافتگی آن اعلام کرده است! شرح ماجرا را با هم می‌خوانیم …

در برگریز پاییز
گفتی که بایدش کَند
گفتی که بایدش سوخت
ناموس خاک و باران
این را نخواست امّا:
آن هیمه‌های گیلاس
غرق شکوفه امروز!
منصور اوجی

نامش جلال‌الدین حیدری است؛ مشاور اقتصادی و سرمایه‌گذاری استاندار ایلام که هفته‌ی گذشته شمشیر را از رو بسته و در جریان برگزاری همایشی مرتبط با پژوهش و توسعه در استان ایلام، محیط زیست را متهم کرد که به بهانه‌ی حمایت از چند درخت بلوط، اجازه و فرصت اجرای طرح‌های اقتصادی را از استان گرفته و با تکرار سخن مشهور محمود احمدی‌نژاد، هشدار داد که محیط زیست نباید مانع توسعه‌ی استان شود! سخنان شگفت‌آور آقای مشاور ارشد، بی‌اختیار نگارنده را یاد حمله‌ی تاریخی سال گذشته استاندار پیشین فارس به ۳۰۰ گورخر در منطقه حفاظت شده بهرام گور انداخت! تو گویی انگار تاریخ در این سرزمین در فواصل زمانی از همیشه کوتاه‌تر، محکوم به تکرار است! نیست؟

جلال الدین حیدری

    در حقیقت اگر متن سخنان مشاور محترم استاندار ایلام را با چشمان خود نمی‌خواندم، شاید هرگز باور نمی‌کردم که ممکن است در دولت تدبیر و امید و بعد از آن همه تأکید بر روی رعایت هنجارها و موازین محیط زیستی در منشور اخلاقی دولت یازدهم، باشند مدیران و مشاوران ارشدی که همچنان گناه توسعه نیافتگی حوزه‌ی مسئولیت خودشان را، ناشی از ترمز محیط زیست می‌دانند. آقای جلال‌الدین حیدری فراموش کرده‌اند که نتیجه و عملکرد دو دولت نهم و دهم که کمترین توجه به حفظ محیط زیست را در دستور کار داشت، بیشترین بدهی در طول ده دولت پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پایین‌ترین رشد اقتصادی و کمترین میزان اشتغال سالانه بوده است. چگونه است که عزیزان فن‌سالار و دولت‌مدار هر آیینه که قافیه را تنگ می‌بینند، توپ را به زمین محیط زیست انداخته و تمام! از قضا بیشترین خسارت و خشکیدگی جنگل‌های زاگرس در طول یک دهه‌ی اخیر در استان ایلام رخ داده و این استان می‌رود تا در صورت ادامه روند کنونی، کبیر کوه افسانه‌ای و زیبایش به کویر‌کوهی داغ و آتشین بدل شود؛ همانگونه که امثال جلال‌الدین حیدری‌ها سبب شدند تا در بالادست ایلام، اینک نگین فیروزه‌ای شمال باختری وطن با کویر نیم‌میلیون هکتاری ارومیه پهلو زند!
چرا درس نمی‌گیریم و فراموش ‌کرده‌ایم که حاصل بی‌توجهی کامل به محیط زیست در طول چند دهه‌ی گذشته سبب شده تا بستر تولید را از دست داده و رد پای پررنگ تخریب طبیعت را در ۱۰ عامل اصلی مرگ و میر ایرانیان بیابیم؛ عواملی که فقط یک قلم از آن (سرطان)، متجاوز از ده هزار میلیارد تومان از کیسه دولت و ملت را در سال ۱۳۹۲ دود کرد! نکرد؟ اینکه نرخ مشارکت ایلامیان به نسبت جمعیت‌شان در حوزه تشکل‌های محیط زیستی، از اغلب استان‌های کشور بالاتر است، خود نشاندهنده‌ی خطری است که مردم شریف آن دیار از تخریب رویشگاه‌های بلوط احساس کرده و می‌کوشند تا ایلام به یک کانون بحرانی فرسایش بادی و چشمه تولید گرد و خاک جدید بدل نشود. اینکه ۷۲ درصد از اندوخته‌های جنگلی ایلام در معرض نابودی کامل قرار گرفته و به موازات آن، شاهد افزایش محسوس هزینه‌های درمانی در آن دیار هستیم، باید آقای مشاور را زنهار دهد که مبادا تن به راهکارهایی دهد که دوباره یک اصفهان دیگر یا یک عسلویه‌ی دیگر بیافریند. آیا به راستی مردم اصفهان یا عسلویه اگر می‌توانستند تاریخ را به عقب بازگردانند، باز هم حاضر بودند با تمرکز آلوده‌ترین صنایع و بیشترین سرمایه‌گذاری اقتصادی، چنین فلاکتی را برای خویش به ارمغان آورند؟
چرا از تاریخ درس نمی‌گیریم و متوجه پیام دوهزارساله‌ی ویرژیل نیستیم:

آسان است پایین رفتن از دوزخ
زیرا که درهای دوزخ تاریک
همواره شبان، روزان گشوده است
اما بازگشتن به سوی بهشت و روشنایی روز
رنج است و محنت بسیار

    و دست آخر آن که آقای روحانی عزیز که آن بالا نشسته‌ای و مدام حرف‌های قشنگ محیط زیستی می‌زنی و مردم و مدیرانت را سفارش به رعایت هنجارهای محیط زیستی می‌کنی! باور کن طنین سخنان زیبایت حتی در بین مردان رییس جمهور هم به درستی شنیده نمی‌شود … اتفاقاتی که امروز در استان‌های ایلام، گلستان، چهارمحال و بختیاری، فارس و … در حال تکرار شدن است، آشکارا نشان می‌دهد که نقص جدی در گیرنده‌های برخی از دوستان در دولت تدبیر و امید وجود دارد! ندارد؟
به راستی چرا باید در بهار برآمده از پس آن زمستان هشت ساله، همچنان گروهی از دوستان به جای سلام به هیمه‌های گیلاس و غرق شدن در شکوفه‌های سیب، خواهان سوزاندن ناموس خاک و باران؛ بلوط‌ها باشند؟!!