درود
سالها از توجه اجزاب و نخبگان سیاسی کشورهای پیشرفته مخصوصا اروپایی به مسئله محیط زیست میگذرد .
توجهی که در کشوری نظیر آلمان موجب گردید تا در سال ۱۹۹۳ با ائتلاف حزب سبز آلمان با ائتلاف ۹۰ تشکیل حزب سبز آلمان در سال ۱۹۸۰ در آلمان غربی صورت گرفته و ائتلاف ۹۰ هم در سالهای ۱۹۸۹-۱۹۹۰ در آلمان شرقی بنیانگذاری شود. حزبی که از موفقترین و معروف ترین حزبهای محیط زیست گرای جهان بوده است و بین سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۵ همراه با سوسیال دمکرات در دولت ائتلافی آلمان حضور داشت. حفاظت از محیط زیست، تحمل و همزیستی مسامتآمیز در یک جامعهی چند فرهنگی از جمله اصول بنیادین این حزب هستند که خط مشی و سیاست حزب بر آنها استوار است.
ولی در کشور ما ایران در سالهای گذشته احزاب مختلف که همواره در سایه دولتهای مطبوع خود به فعالیت میپرداختند بیش از آنکه منافع جمعی ،بشر دوستانه و صلح جویانه را دنبال کنند در تکاپو برای تامین منافع حزبی و و گاها شخصی خود بوده و هنز هم هستند.متاسفانه بارها و بارها شاهد بوده ایم که فشار و سهم خواهی آنها موجب صدور مجوزهایی در بهره برداری ناپایدار از طبیعت و البته علیه طبیعت شده و میشود .مجوزهایی که اجازه ساخت راهها،پالایشگاها،نواحی صنعتی و….را در دل مناطق چهار گانه زیست محیطی تسهیل میکند .علکردی که مشابه آن در دنیا بنام “بیماری هلندی” شناخته میشود.
به یاد دارم اوایل دهه هشتاد زمانی که هنوز خانم دکتر ابتکار ریاست سازمان محیط زیست را بعهده داشت طومار و مستندهایی را از روند تخریب تالاب لپوی زاغمرز توسط دستگاهای “سند بلاست” شرکت کشتی سازی صدرا در شمال ایران برای سازمان محیط زیست فرستاده وپیگیر توفق این فعلالیت در کنار تالاب شدیم.فعالیت صنعتی که بواسطه استفاده از پودر مسباره در حال مسموم کردن تالاب لپو از سر شاخه های میانکاله بود .سازمان محیط زیست در واکنش به این گزارش و به دستورمستقیم خانم ابتکار این کارگاه تعطیل کرد اما پیگیریهای سیاسیون مجوب گردید فعالیت این کارگاه پس از چند ساعت توقف از سر گرفته شود . اما خوشبختانه امروز توجه چندین تشکل سیاسی در کشور برای حل یک معظل زیست محیطی را باید به فال نیک گرفت و به جد تلاش کرد تا به پشتوانه خواست دوستدارن طبیعت و توجه دیگر تشکلهای حزبی و زیست محیطی مشکل حل شود .
واما :
باید توجه کرد نقش اشخاصی چون ابوطالب ندری،الهه موسوی،مژگان جمشیدی ،احنژمد دباغیان و دیگر فعالین محیط زیست در اطلاع رسانی به موثع،مستمر و تاثیر گذار بسیار کلیدی بوده که امروز پس از تکرار سالها آتش سوزی در پارک ملی گلستان صدای آن به گوش مردم ایران ،احزاب و مدیران سطح بالا رسیده .
حر منصوری عبدالملکی
دیده بان میانکاله
بهنام خداوند جان و خرد
اعتراض شماری از احزاب به ریاست محترم جمهور دربارهی نابودی محیط زیست کشور
جناب آقای حسن روحانی
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
همانطور که آگاه هستید بار دیگر آتش به جان مهمترین و بزرگترین پارک ملی ایران، که به عنوان یکی از ۵۰ ذخیرهگاه زیستمحیطی کره زمین در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده است، افتاد و نزدیک به یکسوم جنگلهای ارزشمند آن را در کام خود فرو برد.
آقای رییسجمهور، وضعیت محیط زیست کشور در بحرانیترین دورانِ تاریخ خود به سر میبرد. وضعیت تا آن اندازه بحرانی و در خطر است که میگویند جنگلهای این سرزمین ــ که روزانه ۴۰ هکتار از وسعتشان کاسته میشود و این تخریب روندی صعودی دارد ــ تا چند دههی دیگر به وضعیتی همچون وضعیتِ کنونیِ تالابهای آن دچار خواهند شد. هشتاد درصد تالاب ارزشمند بختگان خشک شده و ۶۵ درصد دریاچهی ارومیه، که نماد محیط زیست کشور است، به کویر نمک تبدیل شده است. عمق تالاب انزلی کم شده و بخشهای بزرگی از تالابهای گاوخونی، ارژن، پریشان، آجیگل و تالاب سهگانهی هامون نیز خشک شدند. وضعیت تالاب شادگانِ هویزه و هورالعظیم نیز نامناسب است. آلودگی هوا را هم که در بیشتر اوقات تجربه کردهاید، که این باعث میشود بتوانید وضعیت هممیهنانمان در برخی شهرهای غرب کشور، بهویژه شهر اهواز، را درک کنید. در این سالها ذرهای هم از سرعت ساختوساز در اَبَرشهر تهران و در نتیجه افزایش جمعیتِ بیتناسب، که مولد همهی آلودگیهای شهر است، کاسته نشده و نه تنها توجهی از سوی مسؤولان ادارهی شهر به این موضوع مهم نمیشود بلکه خودشان با ایجادِ دریاچههایی نسنجیده بر طبل این ساختوسازها و نابود کردن منابع آبی میکوبند. در یک کلام، تمام شاخصههای زیستمحیطی کشور در وضعیتی بسیار نامطلوب قرار دارد، تا جایی که برخی کارشناسان وضعیت فعلی را سقوط آزاد نامیدهاند.
فراموش نشود که درست است در دو قرن اخیر تخریب شدید محیط زیست را در بسیاری از کشورهایی که امروز از مدافعان جدی آن در سطح جهانی هستند هم داشتهایم، ولی اغلب این کشورها در عرضهای جغرافیایی بالاتر قرار دارند و دارای اقلیم مرطوب هستند و احیای زیستبوم در مناطق مرطوب بسیار راحتتر است. اما زیستبومهای مناطق خشک، در صورت نابودی، به دلیل پدیدهی بیابانزایی ممکن است هرگز قابلیت احیا نداشته باشند. طبیعتی که ما امروز در حال نابود کردنش هستیم دسترنجِ هزارانسال تلاش طاقتفرسا و بیوقفهی نیاکانمان بوده است.
البته ــ بر خلافِ سازمان میراث فرهنگی ــ باید از شما به خاطر گماردن فردی آشنا با مسائل محیط زیست بر مدیریت سازمان حفاظت از محیط زیست سپاسگزاری کرد. بهویژه آنکه این فرد با دعوت از متخصصان و منتقدان سازمان باعث جاری شدنِ خونی تازه در رگهای بیجان آن سازمان شدند، هر چند بهنظر میرسد این روند حسنه متوقف و گفتوگو با منتقدان قطع شده است. موضعگیری خانم ابتکار در برابر بنزین پتروشیمی شایستهی تقدیر است. با وجودِ این، باید بر پشتیبانیهای خود از این سازمان بیفزایید، چرا که به نظر میرسد این سازمان برای رسیدن به بسیاری از اهداف خود ناتوان باشد. نخست آنکه بودجهاش آن اندازه ناچیز است که نتواند از پرورش مدیرانی آگاه برای آیندهی کشور و تحقیقاتِ تخصصی مرتبط، بهویژه در دانشگاهها، پشتیبانی نماید. ناتوانی در جلوگیری از معدنکاوی در مناطق حفاظتشده، کمکاری در بازنگری قوانین کهنهی این حوزه، عدم حمایتِ کافی از محیطبانان در حالی که میتوان با جذبِ افرادِ بومی مناطق از سوی نیروهای مسلح معضلِ ناتوانی در برابر شکارچیان غیرمجاز را حل کرد،… برخی از کوتاهیها و تعللهای سازمان یادشده است. عدم حمایت سازمان از گونههای گیاهی، به جز نبودِ مدیرانی آشنا با محیط طبیعی در آن سازمان، از ناهماهنگی با سازمان جنگلها و مراتع که خود را متولی این بخش میداند نیز ناشی میشود، در حالی که اصولاً این دو باید با هم ادغام شده و تشکیل وزارتخانهای قدرتمند را بدهند.
اما بخش دیگر از مشکلات محیط زیستی کشور به باقی ارکان دولت برمیگردد. در این سالها بیشترین آسیب به محیط زیست توسط طرحهای دولتی وارد شده است، در حالی که ما سالها پیش اصلِ درخشان پنجاهم را در قانون اساسی کشورمان گنجاندیم. بسیاری از مدیران دولتی باید در این زمینه آموزش ببینند و لازم است زمانی برای این کار ــ حتا در هیأت دولت ــ در نظر گرفته شود. گنجاندن دروسی مرتبط در مدارس و حتا فراتر از آن آموزش وطندوستی و وطنپرستی هم، تا در کنار آموزشهای دینی قرار بگیرند و به انضباط اخلاقی و نفع ملی بیشتر بینجامند، برای جامعهی امروز ضرورت است.
وزارتی که خود بانی سدسازی است، هر چند بهتازگی با برگزاری همایشهایی میکوشد خود را با سیاستهای جدید هماهنگ کند، اما همچنان از انتشار و پخش اطلاعاتش در حوزهی ملی «آب» جلوگیری میکند و در واقع دست از ساختِ هیچ کدام از سدهای مخربش نکشیده است. سدسازیهای بیرویه و بینتیجه تا آنجا مورد انتقاد است که حتا وزیر محترم نیرو نیز ادغان داشتهاند در سدسازی افراط کردیم و بیلان آب زیرزمینی نزدیک به نیمی از سدها منفی است. با این حال، درحالی که طرحهای بزرگی در بخش آب با اعتباری نجومی کلنگزنی خواهد شد، عملیات اجرایی سدهایی جدید هم آغاز شده است. این وضعیت به شایعههایی چون نیرومند بودن پیمانکاران و سودجویی آنان از بخش آب کشور، حتا به قیمت نابودی آن و تهدید زندگی ایرانیان، دامن زده است. این روندِ مخرب در حالی ادامه دارد که در زمینهی تصفیهی فاضلابها بهویژه در شهرهای مرکزی و ساحلی کوچکترین گامی برداشته نشده است. صلاح است دولت در اینباره تصمیمی قاطع بگیرد.
وضعیت محیط زیستِ کشور چیزی نیست که نجات آن را منوط به مواردی دیگر کنیم. آن را در اولویت قرار دادهاید، اما همچنان در بدنهی دولت جای عزمی عظیم و یکپارچه برای نجاتِ آن خالی است. در این راستا، در صورتِ درخواست، احزاب امضاکنندهی این نامه نیز از هیچ کمکی به مسؤولان کوتاهی نخواهند کرد.
در گام نخست، خواهشمندیم از آنجا که آتشسوزی عظیم پارک ملی گلستان ــ با خسارت اکولوژیکی غیرقابل ارزشگذاری ــ ششمین مورد در دو ماه گذشته بوده است هیچ بهانهای را برای کوتاهی در محافظت از آن نپذیرفته و نسبت به مسببان آن، از صدر تا ذیل، برخوردی قاطع داشته باشید.
جبههی اعتدالگرایان و جبههی اصلاحطلبان
(متشکل از 24 حزب)
نام احزاب بهترتیب حروف الفبا:
1. حزب اتحاد ملی ایران ـ محسن صفرپور
2. حزب اصلاحات جامعه مدنی ایران ـ خانم محمودوند
3. حزب پیشگامان توسعه ـ محمدرضا آلقیس
4. حزب ترقی ایران ـ بابک آذرباد
5. حزب توسعه استان کرمانشاه ـ امیرحسین مهدوی
6. حزب حمایت از نظم و قانون ـ حسین طجرلو
7. حزب عدالت ـ بیژن ثابتی
8. حزب فرزندان ایران ـ جمشید ایرانی
9. حزب مستقل کار ـ عبادی
10. حزب وحدت ایران اسلامی ـ محبی شولمی
11. حزب مشارکتهای مردمی گیلان ـ خانم سهیلا مدارایی
12. کانون مهستان ـ دکتر مهدی پورنامدار
13. کانون مدرسین و فارغ التحصیلان دانشگاه پیام نور کشور ـ احسان نوروزنژاد
14. کانون جوان چهارمحال و بختیاری ـ علی جنگروی
15. کانون همبستگی فرهنگیان کشور ـ علی فائزی
16. کانون وکلای مدافع حقوق بشر ـ ذبیحالله احمدلو
17. مجمع دانشجویان و دانشآموختگان استان بوشهر ـ دکتر محمدجواد حقشناس
18. مجمع دانشجویان و دانشآموختگان استان آذربایجان شرقی ـ امیر اسلامیتبار
19. مجمع دانشجویان و دانشآموختگان دانشگاه ابوریحان بیرونی ـ ابراهیم مسعودینسب
20. مجمع دانشجویان و دانشآموختگان استان اصفهان ـ اصغر مهرانفر
21. مجمع دانشجویان و دانشآموختگان استان گلستان ـ محمد تبرایی
22. جمعیت اقتدار ملت ایران ـ مجید بهمنزاده
23. جمعیت رهروان فردا ـ بهنود نادری
24. جمعیت دوستی و مودت ـ فرزاد قاسمی