سه سال دویدن با پای برهنه!

 آنهایی که با دستگاه‌های ورزشی موسوم به تردمیل، چند متری پابرهنه دویده‌اند، می‌دانند که چه کار طاقت‌فرسایی است بدون استفاده از کفشی مناسب، ورزش کردن! وای به حال زمانی که بر روی زمین و در شرایطی طبیعی، بدون لباس و کفش مناسب مجبور به دویدن شوی!

    و این درست همان کاری است که که در این دیار، روزگاری سپهر سلیمی، یاسر انصاری، ناصر کرمی، مژگان جمشیدی، مهدی اشراقی، الهه موسوی، حمیدرضا میرزاده، هومان خاکپور، احسان محمدی و … انجام داده و می‌دهند …
و اینک می‌خواهم از دونده‌ای بگویم که سه سال است نفس کم نیاورده و به زخم پاهای تاول‌زده‌اش هم توجهی نکرده و همچنان تخت گاز می‌دود …
سه سال از ورود پایگاه اطلاع رسانی زیست بوم به دنیای مجازی می‌گذرد. بی شک زایش هر رسانه، می‌تواند رخدادی مثبت و شناسه‌ای بر تکامل و نشاط جامعه‌ی مدنی باشد؛ به ویژه اگر موضوع اصلی و دغدغه‌ی نخستین آن رسانه، محیط زیست هم باشد. چه، پرداختن به موضوعات محیط زیستی خود یکی از شاخص‌های توسعه‌یافتگی در جوامع مدرن امروز به شمار می‌آید و نشان می‌دهد که مردم آن جامعه از کمینه‌ی رفاه برخوردارند که این مجال را دارند تا به مسایلی اساسی‌تر چون کیفیت زیست دیگر زیستمندان ساکن در سرزمین‌شان در حوزه‌ی جانوری و گیاهی هم بپردازند.
چنین است که هر فعال اجتماعی، هر شهروند مسئولیت‌پذیر و هر متخصصی در حوزه‌ی محیط زیست باید از خبر شنیدن کهنه‌تر شدن فعالیت یک رسانه‌ی سبز دچار شور و شعف شود و آن را نشانه‌ای از بالندگی جامعه‌ای بداند که در آن زندگی می‌کند و دوستش دارد.
اما حقیقت این است که زیست بوم در شرایطی سه سالگی خود را جشن می‌گیرد که هنوز عمر هیچ رسانه‌ی محیط زیستی در این دیار، دو رقمی نشده است! غم‌انگیزتر آن که حتی اینک دیگر نشانی از قدیمی‌ترین پایگاه‌های اطلاع‌رسانی محیط زیستی، چون سبزپرس و ایرن هم نیست که از مرداد ۱۳۸۷ آغاز به کار کردند و اگر امروز زنده بودند، باید خود را برای جشن تولد شش سالگی‌شان مهیا می‌کردند! به سخنی ساده‌تر، کودکان محیط زیستی ما در حوزه رسانه، انگار پیش از ورود به دبستان در همان مقطع پیش دبستان، به دلیل شرایط دشوار اجتماعی چاره‌ای جز ترک تحصیل و کاویدن راهی دیگر برای ماندگاری و کسب یک لقمه روزی حلال ندارند! دارند؟
از همین روست که برای زیست بوم هم نگرانم … زیست‌بومی که البته این روزها خوب می‌نویسد و خوب دامنه‌ی فعالیش را گسترش می‌دهد و حتی در تلاش است تا مخاطب غیر فارسی زبان را هم متأثر سازد. احسان محمدی عزیز هم به رغم مشغله‌های فراوان و تحمل حضور در دادگاه‌های جورواجور فرهنگی و رسانه‌ای! حتی کوشیده است تا علاوه بر انتشار مقالاتی دست اول، به کمک همکارانش ترجمه‌ی آثار برتر محیط زیستی جهانی را هم در دستور کار زیست بوم قرار دهد.
اما به هر حال همه می‌دانیم که زیست بوم روی کاکل احسان محمدی می‌چرخد، همانگونه که سبزپرس، مدیون شادروان یاسر انصاری بود و حیات ایرن به ناصر کرمی مرتبط! و تا زمانی که این پایگاه‌های اطلاع رسانی نتوانند صاحب یک تیم قدرتمند رسانه‌ای و سامانه‌ای درآمدزا شوند، متأسفانه چشم‌انداز آینده چندان امیدوارکننده نیست و این پاهای برهنه سرانجام تاول‌هایی دردناک خواهد زد …
به نظرم، ارتباط این رسانه‌ها با یک فعالیت غیردولتی محیط زیستی و پیوند عملی‌تر ایشان با یک یا چند سمن محیط زیستی شاید بتواند چشم‌انداز پایدارتری بر روی چنین فعالیت‌های ارزشمند و روشنگرانه‌ای بگشاید و دوام آنها را وابسته به فرد نسازد. افزون بر آن، دولت‌ها هم باید بدون هیچ چشمداشتی به چنین حرکت‌های فرهنگی و بالنده‌ای کمک کنند و یا آنکه دست‌کم چوب لای چرخ فعالیت‌شان نگذارند. راه‌اندازی سامانه‌ی الکترونیکی جامعه محیط زیست ایران ، در همین راستاست که توسط سازمان حفاظت محیط زیست راه‌اندازی شده است.
به امید گرفتن جشن یکصدسالگی زیست‌بوم توسط نوه‌های احسان محمدی عزیز …
آمین …

Posted in: دسته‌بندی نشده