انبوه زبالههای پلاستیکی و جز آن، در کرانههای دریا در تنکابن و دلتای رودخانهی “چشمهکیله” (سه هزار) بیش از هر چیز، نشان از نبود اراده در میان مسوولان (شهرداری، شورای شهر، ادارههای محیط زیست،…) برای گردآوری از مبدا یا تفکیک پس از گردآوری، و فروش پسماند دارد.
به گفتهی کوشان مهران، ساکن تنکابن، ظاهرا درآمدهای حاصل از تغییر کاربری زمینهای کشاورزی، یا مرتع و جنگل، و تبدیل آنها به ویلا و ساختمانهای دیگر، آنقدر برای مسوولان (و گروههای محدودی از مردم) سهلالوصول و فراوان است که اندیشیدن به تفکیک زباله و بازیافت برایشان جذابیتی ندارد! این طور که اوضاع پیش میرود، چه بسا تا چند سال دیگر سرانهی فضای سبز شهری تهران بیشتر از تنکابن شود!
در تنکابن میان هر دو تا بانک، یک “صندوق سرمایه گذاری” هم سبز شده و آنچه که رواج کامل دارد، گرفتن و دادن بهره، و وام برای ساخت و سازهای غیرمولد و خوردن از سرمایههای ملی است. کشتزار و باغ و جنگل شده ساختمان و خیابان، و خیابان هم پر شده از انواع خودرو .
چشمهکیله، فقط نمونهای است بیانگر وضع فاجعهبار دیگر رودخانههای کشور… .
چشمه کیله؛ چه نعمت باشکوهی است، داشتن چنین رودخانهای در شهر!
و چه ناسپاسی عظیمی است، چنین رفتاری با رود!
کوهستان باشکوه تخت سلیمان، در آن دور دستها آب الماسگون را برای ما فراهم میسازد، و ما با آن چنین رفتار می کنیم!
یکی از پساب های بی شمار ورودی به چشمه کیله
فرسایش خاک در بالادست چنان است که در کنار رود و دریا، گیاهان مرتعی و باغی میرویند!