دریاچه‌ی اورمیه و یکی دو پرسش از باقرزاده کریمی

عباس محمدی- خبرآنلاین

دوست پژوهشگرم کوشان مهران که یادداشت‌ها و مقاله‌های ارزنده‌ای در زمینه‌ی محیط زیست دارد، نکته‌ای را به من یادآور شده که مفید می‌دانم در این‌جا با کمی توضیح، مطرح شود؛ در تاریخ 30 اردیبهشت 1390 پایگاه خبری سبز پرس نوشت: «مسعود باقر زاده کریمی، کارشناس دفتر زیستگاه‌های سازمان محیط زیست معتقد است در هیچ دولتی مانند دولت کنونی چه از نظر قانون گذاری، چه اعتبارات تخصیص داده شده و چه اراده در اجرای مصوبات زیست محیطی، تا این اندازه به تالاب ها توجه نشده بود.» اما در اول اردیبهشت 93 پایگاه خبری دیده‌بان محیط زیست و حیات وحش ایران نوشت که عیسی کلانتری (دبیر “ستاد ملی احیای دریاچه‌ی ارومیه”) گفته است که تنها هفت درصد از آب دریاچه ی اورمیه باقی مانده است

باقرزاده کریمی، در آن زمان گفته بود که دریاچه‌ی اورمیه به علت «خشکسالی های پیاپی ، کمبود بارش در چند سال اخیر ، و برداشت های بی رویه آب از منابع آبی دریاچه» در خطر است، اما اضافه کرده بود که «هم اکنون دریاچه‌ی ارومیه در وضعیت خوبی است و آبهایی که از ذوب شدن برف‌ها جاری شده به سمت دریاچه سرازیر شده‌اند و پیش‌بینی می‌کنیم آب قابل توجهی وارد این حوضه آبی شود.» در این سخن، باقرزاده کریمی از سه عامل تهدید کننده‌ی دریاچه، عامل‌های اول و دوم را طبیعت دانسته و عامل سوم را هم به شیوه‌ی “افعال مجهول” بی‌فاعل گذاشته و نگفته که چه کسانی به برداشت‌های بی‌رویه‌ی آب مجوز و امکان داده‌اند. در واقع، باقرزاده کریمی، نقش سوء مدیریت در منابع آب کشور را نادیده گرفته است و به همین دلیل، با خوش‌خیالی و رویکرد “تلطیف فاجعه” که ویژه‌ی مدیران دولتی ما است، ذوب شدن برف‌ها را پیش‌نشانه‌ی بهتر شدن وضع دریاچه عنوان کرده بود. اکنون که به تعبیری، “بزرگ‌ترین بیابان‌زایی قرن” در یکی از پر بارش‌ترین حوزه‌های آبخیز ایران شکل گرفته، لازم است آقای باقرزاده کریمی که همچنان معاون امور تالاب‌ها در سازمان حفاظت محیط زیست، از کارشناسان “برجسته”ی دولتی در موضوع تالاب‌ها، و یکی از کارشناسان مدعو در “ستاد احیای دریاچه‌ی ارومیه” هستند، بفرمایند که آیا بزرگ‌ترین تالاب ایران، در فاصله‌ی سه سال، از وضعیت رو به بهبودی مورد ادعای ایشان به وضعیت تمام‌فاجعه‌ی کنونی رسیده است؟!

باقرزاده کریمی، در چند مورد دیگر هم هنگام گفتگو درباره‌ی دریاچه‌ اورمیه، عامل اولیه در رو به خشکی رفتن آن را کم شدن بارش‌ها اعلام کرده بود؛ مثلا پایگاه خبری زیست‌بوم در 14 مرداد 91 به نقل از باقرزاده کریمی نوشت: «وضعیت دریاچه تحت تاثیر خشکسالی‌ها قرار دارد، چرا که میزان بارش سالانه در دریاچه، از منوسط دراز مدت آن کم‌تر است.» البته، انتظار نداریم که یک مدیر دولتی، قاطعانه به ضعف‌های همکارانش در کابینه یا زیرمجموعه‌های آن بتازد، اما توقع از یک مدیر خوب این است که به حداقلی از بینش انتقادی مجهز باشد. برای مثال، آیا سخت بود یا جایگاه اداری شخصی آسیب می‌دید که مسوول تالاب‌های کشور، دست‌کم در زمان مناسب جابجایی دولت پیشین با دولت کنونی (تابستان 92) سکوت خود را درباره‌ی واگذاری جزیره‌ی آشوراده در تالاب میانکاله به یک شرکت خصوصی، می‌شکست؟

چشمی که نگاه خود را بر روی ضعف‌های آشکار مدیریتی در حوزه‌ی آب ببندد، و بیشترین تقصیرها را بر گردن طبیعت و تغییر اقلیم بیاندازد، و راهکارها را بیش از هر چیز در تخصیص اعتبار و بودجه ببینید، چشم و نگاه زیست‌محیطی نیست؛ این، یک نگاه بی‌اندازه محافظه‌کار و خطاپوش است. لازمه‌ی نجات دریاچه‌ی اورمیه، تغییر نگرش‌های ساخت و سازگرایانه‌ی دو سه دهه‌ی گذشته و اصلاح روش‌های مدیریتی است؛ آیا با چشم‌پوشی بر خطاهای بزرگ گذشته، می‌توان دریاچه را به وضع پیشین خود برگرداند؟

Posted in: دسته‌بندی نشده