وقتی عیسی کلانتری امید و درایت را در ماجرای ارومیه فرامی‌خواند!

عزم حاکمیت برای احیای دوباره دریاچه ارومیه جدی است … سخنان امیدبخش عیسی کلانتری در باره دریاچه ارومیه!
دوشنبه گذشته، در یازدهمین روز از فروردین ۱۳۹۳، تالار اجتماعات خانه کشاورز میزبان گروهی از پژوهشگران و متخصصین کشور بود که عضو کارگروه احیای مرحله‌ای دریاچه ارومیه بودند و از ۸:۳۰ صبح تا ۱۸:۳۰ تلاش کردند تا شیوه‌نامه‌ی احیای مرحله‌ای دریاچه ارومیه را سامان دهند، در حالی که در تمام طول این ۱۰ ساعت، عیسی کلانتری به بحث‌های گاه آتشین حاضرین گوش فرامی‌داد …

    وقتی دعوتنامه‌ی شرکت در نخستین جلسه کارگروه احیای مرحله‌ای دریاچه ارومیه به دستم رسید، با مشاهده‌ی تاریخ برگزاری آن که در نیمه‌ی نخست فروردین‌ماه بود، یعنی زمانی که تقریباً کشور تعطیل است؛ دو فرض برای خود قایل شدم: یا جلسه خیلی جدی نیست و نفرات اندکی در آن حضور خواهند یافت و یا اینکه عزم حاکمیت برای احیای دوباره نگین فیروزه‌ای شمال باختری کشور، بسیار جدی است و شمارش معکوس مرگ دریاچه و زمان اندک باقیمانده برای درمان آن را به خوبی درک کرده‌اند.

جلسه کارگروه احیای مرحله‌ای دریاچه ارومیه - 11 فروردین 93

    با مشاهده‌ی تصاویر این یادداشت البته درخواهید یافت که فرض دوم به واقعیت نزدیک‌تر است و ظاهراً دولت می‌خواهد تا پیش از تابستان ۱۳۹۳، عملیات اجرایی احیای دوباره حوضه‌ی آبخیز دریاچه ارومیه را به هر قیمتی که باشد و با مشارکت نخبه‌ترین کارشناسان داخلی و بین‌المللی آغاز کند.
گفتنی آنکه در این نشست طولانی، دو تن از دانشمندان ایرانی مقیم ایالات متحده آمریکا (دکتر شریفی و دکتر پورمند) هم به صورت ویدئو کنفرانس حضور داشتند و دیدگاه‌های کارشناسی خود را در باره‌ی ناهنجاری‌های محیط زیستی پیش آمده، مباحث زمین‌شناسی و اثر فعالیت‌های انسان‌ساخت بر تشدید بحران در محدوده‌ی مورد مطالعه بیان داشتند.

دکتر آخانی در حال سخنرانی

    در این میان، بی‌شک سخنرانی دکتر حسین آخانی یکی از بحث‌برانگیزترین سخنرانی‌های ارایه شده در این نشست بود؛ چرا که در حضور گروهی از سدسازان بنام کشور، آشکارا سیاست‌های سازه‌ای وزارت نیرو را به عنوان مهم‌ترین عامل مرگ دریاچه ارومیه بی مهابا به چالش کشید. وی همچنین به شدت با نظریه‌ی دکتر کردوانی مخالفت کرده و دلایل علمی متعددی از منظر دانش بوم‌شناسی (اکولوژی) ارایه کرد که ثابت می‌کند، دریاچه ارومیه نمرده است، هر چند که بسیار بیمار است. وی گفت: در کجای دنیا با شنیدن خبر بیماری یک موجود زنده، نخست در صدد تدارک مراسم کفن و دفن بایسته‌اش برمی‌آیند؟ آخانی معتقد است که بیماری به نام دریاچه ارومیه را باید به پزشک متخصص رساند و حاذق‌ترین پزشک، بی‌شک باید یک اکولوژیست باشد؛ نه یک زمین‌شناس، هیدرولوژیست، اقلیم‌شناس، سدساز و …
از این رو، وی خواهان تشکیل کمیته‌ی اکولوژی در ستاد احیای دریاچه ارومیه شد تا بتواند نحوه‌ی فعالیت دیگر کمیته‌های تخصصی را هماهنگ کرده و مدیریت نماید. آخانی تأکید کرد که هم‌اکنون ۶۴۶ گونه‌ی گیاهی در اطراف دریاچه ارومیه زندگی می‌کند که برخی از آنها کاملاً منحصر به فرد و اندمیک هستند. اما نکته‌ی مهم‌تری که وی بر آن تأکید داشت، آن بود که احتمالاً تعداد گونه‌های گیاهی شناخته شده در حوضه‌ی آبخیز دریاچه ارومیه، تنها یک دهم واقعیت است و ما هنوز نتوانسته‌ایم حدود شش هزار گونه‌ی گیاهی موجود در این منطقه‌ی استراتژیک را شناسایی کنیم؛ واقعیتی که سبب شد تا وی با طرح پارتیشن‌بندی و احیای گام به گام سطح دریاچه ارومیه که توسط دکتر ناصر آق و همکارانش ارایه شد، به شدت مخالفت کرده و آن را عامل مرگ بخش عمده‌ای از دریاچه معرفی کند.

دکتر رضا مکنون در نشست مورخ 11 فروردین 93

    سخنان دکتر رضا مکنون، رییس کمیسیون تخصصی آب شورای پژوهش‌های علمی کشور هم حاوی نکات تأمل‌برانگیز فراوانی بود. از جمله اینکه حوضه‌ی آبخیز دریاچه ارومیه سالانه فقط ۴۰۰ میلیون متر مکعب آب مجازی به دو استان اصفهان و خراسان رضوی از منظر تولید چغندر قند صادر می‌کند. وی این پرسش را مطرح کرد که آیا فقط می‌توان کشاورز را محکوم کرد که چرا چغندر قند تولید کرده است یا باید از حاکمیت پرسید که نقش سازنده‌ی کارخانه قند کجاست؟! و یا اینکه برج خنک‌کننده‌ی بناب را بر بنیاد چه موازینی جانمایی کرده است؟ ایشان این پرسش را هم طرح کردند که چگونه اسرائیل می‌تواند با پتانسیل آبی ۱٫۲ میلیارد متر مکعبی خود در سال، نیاز ۷ میلیون انسان را در درون مرزهای فلسطین اشغالی تأمین کند و افزون بر آن، روزانه یازده هواپیمای باری میوه به اتحادیه اروپا هم صادر کند، اما ما در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه با حدود ۷ میلیارد متر مکعب آب قابل استحصال سالانه، نه‌تنها نتوانستیم نیاز ۵ میلیون انسان ساکن در آن را تأمین کنیم، بلکه منطقه را به سمت یک بحران خطرناک محیط زیستی هدایت کردیم! چرا؟ وی تأکید کرد که بحران دریاچه ارومیه، دسته گلی است که ما به آب داده‌ایم و نباید دنبال مقصری از آسمان باشیم!

سخنان پایانی و امیدبخش عیسی کلانتری

    در انتها دکتر کلانتری، ضمن اشاره به سابقه‌ی مدیریتی خود در زمان جنگ تحمیلی و احداث کانال شیردم به طول ۹۵ کیلومتر، عرض ۲۰۰ متر و عمق ۱٫۵ متر در طول فقط ۱۱۰ روز، تأکید کرد که الان شرایط حوضه آبخیز دریاچه ارومیه هم چنان بحرانی است که نباید بیش از حد، خود را معطل نکته‌بینی‌ها و ظرافت‌هایی کرد که ممکن است زمان را برای درمان بحران از ما بگیرد. وی ضمن اشاره به افزایش بیماری‌های چشمی و سرطان در منطقه، تأکید کرد که عزم حاکمیت برای احیای دوباره‌ی دریاچه ارومیه چنان جدی است که ما توانسته‌ایم تفاهمی بزرگ با وزیر جهاد کشاورزی کرده و دست‌کم ۴۰ درصد از حقابه کشاورزی منطقه را بخریم. وی گفت: نباید خیلی مسایل را پیچیده کنیم که دیگر نشود حلش کرد، در عین حالی که نباید مسأله را خیلی هم ساده فرض کرد. حقیقت این است که حق‌آبه‌ی بخش کشاورزی در آغاز انقلاب اسلامی، ۱٫۸ میلیارد مترمکعب در سال بود و اینک به حدود ۵ میلیارد مترمکعب افزایش یافته است و این گناه غیرقابل انکار ماست که سکوت کردیم تا این فاجعه رخ دهد. وی گفت در سال ۱۳۷۴، دو تن از مشاورینش در زمانی که وزیر کشاورزی بوده است؛ یعنی دکتر محمد بای‌بوردی (که در نشست هم حضور داشت) و مرحوم مهندس جواهری به وی هشدار دادند که با روند سدسازی‌های پیش گرفته در آبخیز دریاچه ارومیه، به زودی این دریاچه خشک خواهد شد. اما متأسفانه آن زمان اغلب هیدرولوژیست‌ها و مهندسین مشاور سکوت کردند و محیط زیست هم مرده بود و تنها در حد یک سازمان شکاربانی فعالیت داشت!
وی در انتها ضمن انتقاد شدید از نظریه‌ی افرادی که دریاچه ارومیه را مرده می‌پندارند و هرگونه فعالیت برای احیای مجدد آن را رد می‌کنند، دوباره خطاب به حاضرین تأکید کرد که ما وقت زیادی نداریم و باید هر چه سریع‌تر به جمع‌بندی برسیم و در این راه، نگران تأمین منابع مالی اجرای طرح هم نباشید؛ فقط به ما بگویید که چگونه و بر اساس چه روشی در چه دوره‌ی زمانی باید کار بزرگ احیای دریاچه ارومیه را آغاز کرد.
به نظر نگارنده، در کلام عیسی کلانتری رنگ خاصی از اراده، درایت، شجاعت و دانش بود که گمان برم همان چهار عنصری هستند که برای مبارزه با نادرایتی‌ای که منجر به مرگ دریاچه ارومیه شد، لازم است و حتی نکته‌ی امیدبخش‌تر آنکه اگر این الگو موفقیت‌آمیز عمل کند، آنگاه می‌توان به احیای دوباره‌ی گاوخونی، بختگان، طشک، گمیشان، قوری‌گل، هامون، جازموریان، پریشان، مهارلو و دیگر تالاب‌های در نوبت احتضار کشور هم امید بست.
انشاالله.

Posted in: دسته‌بندی نشده