سنجاب ایرانی؛ چون بد آید، هرچه آید بد شود!

کوشان مهران

سنجاب ایرانی(Sciurus anomalus) این روزها حال و روز مساعدی ندارد. برای هزاره‌ها، قطع جنگل‌های بلوط زاگرس برای تولید زغال، و همچنین فشار چرای دام (در بیشتر موارد، بز) آن‌گونه مساحت پوشش جنگلی رشته کوه‌های زاگرس را کاهش داده که برای نمونه در استان مرکزی (عراق عجم قدیم) تنها 13 هکتار جنگل بلوط (در شازند) به عنوان آخرین زیستگاه برجای مانده است. پس از سمور (سنگی و جنگلی) و قاقم و روباه، از پوست سنجاب ایرانی به عنوان پوشش خز رخت‌های اشرافی استفاده می گردید. و تنها، پراکنش گسترده‌ی این گونه باعث گردید که همچون بیدستر (قندوز) قرنها پیش از حافظه‌ی ساکنان فلات ایران پاک نگردد.

در چند دهه گذشته، فشار بر زیستبوم جنگلی زاگرس به شدت افزایش یافته است. عملا تمامی جنگل های دشتی و جلگه ای به کشتزار بدل شده، چرای چند برابر ظرفیت دام مجالی برای زادآوری طبیعی بلوط نداده، عملا نظارت و کنترلی بر کار کوره های تولید ذغال بلوط که بواسطه فرم خاص (رنگ سرخ آتش و دیرتر خاکستر شدن) مطلوب دل معتادان به تریاک می باشد، وجود ندارد و اکنون نیز تقاضای بازار سیاه حیوانات خانگی، سنجاب را همچون سمندر هدف قرار داده است.

گویا متخلفان، برای زنده گیری سنجاب درختان بلوط را آتش می زنند که این امر در کنار از میان رفتن پایه های بلوط، احتمال آتش سوزی سرتاسری را بالا خواهد برد. از زمان زنده گیری سنجاب تا فروش آن در مغازه های عرضه جانوران خانگی(Pet Shop) همچون بسیاری از گونه های حیات وحش، آمار مرگ و میر بسیار بالا است و نکته تاسف بار مشاهده آگهی های خرید و فروش اینترنتی سنجاب ایرانی در وبلاگ ها و سایت هایی است که گهگاه خود را دوستدار جانوران می نامند ولی در پشت پرده به دلالی گونه های نایاب و در معرض خطر داخلی و خارجی مانند انواع طوطی های کاکادو می پردازند.

در فرانسه همواره پس از اعیاد و تعطیلات رسمی و بویژه سال نو، آمار سگ ها و گربه های سرگردان در خیابان افزایش می یابد که این تنها بدین دلیل می باشد که پس از مدتی، نگهداری از فلان توله ملوس هدیه گرفته شده دشوار می شود و با وجود سازمان های حامی جانوران اهلی در موارد بسیاری “فیدل” و “ژولی” نازنین راهی جز پیوستن به سگان و گربگان بی صاحب در کوچه و خیابان ندارند. در ایران نیز پس از مدتی، خریدار به تیزی و برندگی دندان های گردو شکن سنجاب و عدم کنترل رفتار او که سازگار با زیستن با انسان نیست آشنا شده و لاجرم یا حیوان از خانه مالک فرار نموده و یا به عنوان کاری خدا پسندانه در برابر چشمان گریان کودکان و لبان خندان والدین این جونده درخت زی در باغی و پارکی رها می گردد.

بسیاری از گونه ها قادر به تحمل شرایط زیستگاه جدید و عموما نامتعارف با محیط زیست طبیعی نیستند و سرنوشتی جز مرگ ندارند. ولی گویا سنجاب ایرانی نیز همچون پسر عموهای خود یعنی سنجاب خاکستری آمریکایی که عملا  زیستگاه های سنجاب سرخ را در بریتانیا به اشغال خود درآورده، در تهران توانایی انطباق با شرایط جدید را داشته و در پوشش های درختی مانند پارک ها امکان بقا و زادآوری داشته است و برای نمونه در باغ گیاه شناسی کرج خوشبختانه و یا متاسفانه سنجاب های رها شده با مخفی کردن دانه های بلوط باعث زادآوری طبیعی این گونه درختی شده اند.

با وجود تحمل این دشواری ها و برقراری نسل سنجاب ایرانی در پوشش فضای سبز شهری تهران، (هرچند با تغذیه از تخم و جوجه پرندگان درخت زی باعث کاهش جمعیت آنها خواهد گردید) ولی شیوه برخورد پاره ای شهروندان با این جونده چالاک تنها اسباب شرمساری است. در نگاره (عکس) ابتدای یادداشت، شاهد کشته شدن  سنجاب ایرانی توسط تفنگ بادی دوربین دار در یکی از پارک های جنگلی، گویا چیتگر، هستیم.

در ایران، شوربختانه هرساله شاید تعداد پرندگان گنجشک سان مورد هدف قرار گرفته بیش از کبک ها و تیهو های شکار شده باشد. به دلیل نبود قانون و مهم تر از آن اجرای آن، به وفور شاهد تفنگ های بادی مدرن در روزهای تعطیل و تابستان می باشیم که توسط افراد نااگاه که در بیشتر موارد نوجوانان می باشند بکار گرفته می شود و آسیب باور نکردنی به جمعیت پرندگانی وارد می نمایند که به دلیل تخریب زیستگاه و بکارگیری سموم روز به روز کاهش می یابند.

به یقین آموزش اصول شکار و صید و قانون گرایی به افرادی که از کودکی بدون هیچ گونه ضابطه و اصول اخلاقی به هدف قرار دادن تمامی جنبندگان پیش روی خویش می پردازند، بسیار دشوار است، و بی دلیل نیست که در پاره ای از سایت های مرتبط با شکار شاهد  صحنه های شرم آور کشتن پرندگانی همچون پوپک(هدهد) می باشیم که در عرف و آیین ما آزردن آنها به هیچ روی پسندیده نیست.

در تاریخ ایران بوده اند افرادی که هوش و ذکاوت بی نظیر خود را شوربختانه تنها در راه ارضای امیال و اهداف شخصی مصروف نموده و نامی ناشایست برجای نهاده اند که از این میان می توان به عاقد قرار داد 1919، گیرنده رشوه دویست هزار لیره ای، و بالاکشنده املاکی گسترده در شرق تهران بنام سلیمانیه، یعنی حسن وثوق(وثوق الدوله) اشاره نمود.

… وثوق الوله در حال شکست سیاسی و تبعید، با حالی  زار با اتومبیل به طرف شمال در حرکت بود که گاوی با شاخ خود به طرف ماشین حمله برد و به رادیاتور ماشین صدمه زد. و وثوق الدوله تحت تأثیر این واقعه و با توجه به بدبیاری‌های سابق خویش، سرود:

 چون بد آید، هر چه آید بد شود  / یک بلا ده گردد و ده صد شود / آتش از گرمی فتد مهر  از فروغ / فلسفه باطل شود، منطق دروغ / پهلـوانی را بغلـطاند خَسـی / پشه‌ای غالب شود بر کرکسی ….

 شاید بتوان سنجاب ایرانی تهران نشین را نیز مشمول این قصیده معروف دانست که پس از تخریب زیستگاه و زنده گیری و مرگ و میر در اسارت، به هنگامی که به دشواری در زیستگاه جدید قادر به زادآوری و ابقای جمعیت خویش می گردد، در کنار تخریب فضای سبز، ناجوانمردانه مورد هدف ساچمه تفنگ بادی افرادی بی خرد قرار می گیرد؛

 چون بد آید، هرچه آید بد شود / یک بلا ده گردد و ده صد شود!

در کنار اجرای قانون، آگاهی رسانی به دوستداران جانوران و تاکید بر خودداری از خرید و فروش سنجاب ایرانی، این باغبان زاگرس، شرط پایداری او است.

Posted in: دسته‌بندی نشده