حراج یک تالاب بین المللی

صفحه ویژه مشکلات تالاب میانکاله در روزنامه ایران

آب بندها نفس میانکاله را بند آوردند

حراج یک تالاب بین‌المللی

 

زهرا کشوری

 

زمین‌های روستای «شاکله» در تالاب بین‌المللی میانکاله حد فاصل بهشهر و بندرترکمن آخرین بخش‌های دست نخورده و جان به در برده از لودرهایی است که هر روز بخشی از این زمین مرغوب را زخم می‌زنند. تالابی که زخم جاده را به جان خریده است. جاده‌ای که چیزی نمانده بود تا با گذر از میان آن تالاب را به سرنوشت دریاچه ارومیه دچار کند. همان‌طور که پل میانگذر آخرین ضربه را به دومین دریاچه شور جهان زد. مسکن مهر هم بخشی از تالاب میانکاله را بلعیده؛ 7 سال پیش، بدون این‌که یک واحد مسکونی هم به متقاضیان داده شود. دانشگاه هم تکه دیگری از آن را تخریب کرد. ساخت بندرگاه نیز حریم غربی آن را پاک کرد. چوب حراج به «آشوراده»‌اش خورد. حالا هم سرنوشت بخش‌های بکر ودست نخورده‌اش دغدغه روستاییانی شده است که معیشت بخش بسیاری از آ‌ن‌ها به همین زمین‌ها، بوته‌ها و درختچه‌ها بستگی دارد. آنها می‌پرسند چطور کسانی که تخلف‌های مالی دارند، می‌توانند متقاضی دریافت زمین‌هایی شوند که جزو اموال ملی است؟ سؤال‌های آنها تاکنون بی‌پاسخ مانده است. به هر دری هم زده‌اند اما هیچ راهی به روی آنها باز نشده است.

 

بی مهری مسکن مهر

بخش جنوبی تالاب بین‌المللی همه چیز را به ساخت و سازها باخته است. از بوته‌های سبزی که پوشش بومی منطقه است دیگر خبری نیست. ساخت و سازهایی که در دو سوی جاده‌ای به زیستگاه فلامینگو رسیده است. جاده‌ای که به کمین پرنده‌های مهاجر نشسته تا با آخرین سرعت، نخستین تالاب بین‌المللی ثبت شده در کنوانسیون جهانی رامسر را نابود کند. جاده‌ای که «سید عباس رستم کلایی» از فعالان محیط زیست بهشهر هم آن را آغاز نابودی تالاب می‌داند و در گفت‌و‌گو با روزنامه ایران از تلاش‌هایی سخن به میان می‌آورد که تاکنون از مرگ قطعی تالاب جلوگیری کرده، تلاشی که قلب تالاب را نجات داد، اما نتوانست از زخم‌های دو سوی جاده جلوگیری کند.

بخش بسیار زیادی از تخریب‌های میانکاله به آب بندهایی برمی‌گردد که از منابع تغذیه کننده تالاب بین میانکاله می‌کاهند تا دامن پرچین و شکن میانکاله هر روز کوتاه‌تر شود. آب بندها آن طور که رستم کلایی می‌گوید دست یکی از نهادهای نظامی است. آب بندهایی که اجازه نمی‌دهند سیلاب‌ها به تالاب برسد. سیلاب‌هایی که با خود غذای فلامینگو می‌آورند. یکی از پیمانکاران این نهاد نظامی در گفت‌و‌گو با خبرنگار ما و در پاسخ به این اعتراض می‌گوید: «اگر تالاب بخواهد از آب‌های موجود سهم خواهی کند، باید به سراغ سد سازان برود. سدسازانی که بالاتر از آب‌بندسازان اقدام به ساخت سدکرده‌اند.» اما زخم‌های میانکاله به همین آب بندها ختم نمی‌شود. در مسیری که به جنوب میانکاله می‌رسد هزار واحد مسکن مهر وجود دارد که 7 سال پیش کلنگ آن در زمین‌هایی زده شده که سفره‌های زیرزمینی پر آبی دارند. اما هیچ کس هم نگفت که با وجود این سفره‌های زیر زمینی ساخت چنین مسکنی یک اشتباه بزرگ است. کسی هم اگر گفت گوش شنوایی وجود نداشت. آن روز که کلنگ مسکن مهر در زمین‌های تالاب زده شد، به متقاضیان 18 ماه وعده داده شد تا خانه‌ها ساخته شود و به آنان تحویل داده شود. حالا هفت ماه است که دولت دهم با همه وعده و وعیدهایش رفته و 7 سال است که حتی یک واحد از این خانه‌ها به متقاضیان داده نشده است.

هفت سالی که چهارسال آن هیچ کاری در این خانه‌ها انجام نگرفت. 500 نفر برای این خانه‌ها ثبت نام کرده‌اند. نخستین ودیعه متقاضیان 2 میلیون تومان بود. 160 واحد هم زمان دولت اصلاحات ساخته می‌شود که هم اینک صاحبان آن، در ساختمان‌های آجری آن زندگی می‌کنند. اما این دو ساختمان در یک مسأله مشترک هستند. هیچ کس به فکر شبکه فاضلاب ساختمان نبود. فاضلابی که بوی بد آن برپای سبزه‌زارها و درختان منطقه پیچیده است و آب را رنگی سیاه بخشیده. رستم کلایی هم یادآوری می‌کند که آب سطحی منطقه خیلی بالاست و هیچ یک از این دو طرح، طرح فاضلاب ندارد. مسکن مهر 4 کیلومتر با تالاب میانکاله فاصله دارد. البته آن زمان که کلنگ ساخت و ساز این طرح به زمین زده شده فاصله سه کیلومتر بود. اما آب بند‌ها و حوضچه‌های پرورش ماهی یک کیلومتر دیگر از تالاب را خشک و به زمین‌های اطراف آن اضافه کردند تا مسکن مهر یک کیلومتر بیشتر با تالاب فاصله بگیرد. در نهایت فلامینگو‌ها یک کیلومتر از زیستگاه طبیعی خود را از دست دادند.

خداحافظی قوهای مهاجر با میانکاله

فلامینگو‌ها پهنه میانکاله را سرخ کرده‌اند. گاهی در میان سکوت و سکون زمستانی که به تالاب داده‌اند، فلامینگویی بلند می‌شود، دایره وار پاها را در تالاب می‌زند و بعد گردن درازش را به داخل گل و لای تالاب می‌برد تا « آرتمیا » شکار کند. آرتمیا غذای اصلی فلامینگوهاست. آرامش فلامینگوها زود گذر است. صدای موتور آب بندی یا ویراژ موتور سواری آرامش شان را به فنا می‌دهد. گاهی اوقات هم «سنقر تالابی» وحشت را به پرهای آنها می‌ریزد. سنقری که البته رو به انقراض است و فصل‌های آخر زندگی‌اش را در تالاب میانکاله می‌گذراند. بر فراز آسمان گرفته و ابری تالاب که ظاهر می‌شود آرامش فلامینگو‌ها را به هم می‌ریزد. شیاری سفید و سرخ از فلامینگوها پهنه آسمان را می‌گیرد. فلامینگوها بلند می‌شوند تا دفع خطر شود، هرچند خطر وحشتناک‌تر در بخش شمالی و جنوبی تالاب به انتظار آنها نشسته است، لودرهای ساخت و سازها نه فلامینگو می‌فهمند نه عقاب پر سفید نه هیچ پرنده دیگری را. از قوهای تالاب میانکاله هم دیگر خبری نیست.

آنها چند سالی است که خطر را احساس کرده‌اند و به سمت سرخرود و فریدونکنار رفته‌اند. فلامینگو‌ها اما شرایط را تاب آورده‌اند و به تالاب وفادار مانده‌اند، هرچند ساخت و سازها هر روز وسعت بیشتری از تالاب بین‌المللی میانکاله را می‌گیرند و حالا تنها زمین‌های روستای «شاکله» مانده است تا بخش بزرگی از این تالاب، فدای ساخت وساز‌های بی‌رویه شود. ساخت و سازهایی که به ورزشگاه نیمه کاره دولت دهم هم می‌رسد. ورزشگاهی که افتتاح نشده، متروک ‌شد. ساختمانی که یکی از مصوبات دولت پیشین در سفر نخست احمدی‌نژاد به منطقه بود.

آنقدر باران بی‌تدبیری بر آن باریده که حالا تیرآهن‌های آن زنگ زده‌اند، هرچند صدای زنگ شان کسی را بیدار نمی‌کند. این سؤال هم بی‌پاسخ می‌ماند که چطور ممکن است کسی از ارزش زمین تالابی برای پرورش ماهی و پرندگان خبر نداشته باشد و آن را فدای ساخت یک ورزشگاه متروکه کند! آن طور که رستم‌کلایی به خبرنگار ما می‌گوید: «سیاست‌های غلط سه سال اخیر هزار و 500 متر از تالاب را بلعیده است.» 1500 متری که صرف ساخت رستوران، غذاخوری و… شده است. غذاخوری‌هایی که در یک روز زمستانی پلمب شده‌اند و هیچ مسافری هم جای خالی آنها را حس نمی‌کند.

شکار دارغازها

طاهری نسب پیمانکار یکی از آب بندهاست. آماری که او به روزنامه ایران می‌دهد از وجود 1700 هکتار آب بند در اطراف تالاب خبر می‌دهد. او در آب‌بند خود، انواع ماهی‌های استخوانی چون کپور، آزاد، سفید و سوف را پرورش می‌دهد. البته سوف را برای فروش، پرورش نمی‌دهد، سوف وظیفه پالایش آب بند و خوردن ماهی‌های هرز را دارد. بر بلندای آب بندان، حواصیل‌ها و دارغازها (غاز سیاه دریایی) آسمان را رج می‌زنند. آنها شناگرهای ماهری هستند، تیزبین و تیزپرواز.

برفراز آسمان ماهی را در دل آب بند شناسایی می‌کنند و به عمق آب نقب می‌زنند تا دلی از عزا درآورند، هرچند ممکن است که صیاد و آب بندی، پرواز آنها را خط بزند. به هرحال آنها ماهی را پرورش نمی‌دهند که خوراک حواصیل‌ها و دارغازها شود. برخی آب بندها، خروجی آب مرزعه را هم برای جنگل‌کاری و زراعت چوب استفاده می‌کنند. مزرعه‌ای که خود کاشته‌اند. این همه برداشت از زمین و منابع طبیعی هر روز زمین را شورتر می‌کند. با این وجود طاهری نسب اعتقاد دارد که آب بندها مشکلی برای تالاب به وجود نمی‌آورند. رستم کلایی به حرف او اعتراض می‌کند چون اعتقاد دارد که حداقل حضور آب بندها، اجازه ورود سیلاب‌ها را به میانکاله نمی‌دهد. سیلاب‌هایی که به همراه خود برای پرندگانی چون فلامینگو‌ها غذا می‌آورند. طاهری نسب اما مشکل تالاب را ساخت‌وساز‌های مسکونی چون مسکن مهر و ساخت‌های اداری چون دانشگاه و ورزشگاه می‌داند.

به اعتقاد طاهری نسب این منطقه استعداد پرورش ماهی دارد. همین مسأله هم باعث رشدفزاینده آب بندها در منطقه شده است. آب بندهایی که به گفته او از هر هکتار آن می‌توان سه تن ماهی تولید کرد. سه تن ماهی که به اعتقاد او کاملاً اقتصادی است. نگاه اقتصادی که بلای جان مناطق ارزشمند شده، چشم طمع خیلی‌ها را به تالاب دوخته است. خیلی‌ها هم برنده ماجرا شده‌اند. یکی همین علاقه مندان به ساخت پالایشگاه در تالاب میانکاله. پالایشگاهی که به بخش خصوصی تعلق دارد و وزارت نفت در زمان دولت احمدی‌نژاد هم اعلام کرده که هیچ مسئولیتی در قبال پیامدهای ساخت پالایشگاه در این منطقه به عهده نمی‌گیرد. پیامدهایی که آلودگی سفره‌های زیرزمینی به گفته «حر منصوری»، دیده بان طبیعت میانکاله تنها یکی از آنهاست. آن طور که منصوری به خبرنگار ما می‌گوید شیب زمین در منطقه‌ای که پالایشگاهی‌ها به آن چشم دوخته‌اند رو به دریاست و ساخت پالایشگاه علاوه بر آلوده کردن زمین‌های مرغوب کشاورزی سر به دریا می‌گذارد تا خزر هم از این رهگذر زخم ببیند. واگذاری زمین‌های آشوراده به یک شرکت لبنیاتی یکی دیگر از دردها و دل‌نگرانی‌های اهالی این منطقه است.

ساخت جاده‌ راه‌آهن روی تالاب شیخان لپو زاغمرز هم یکی از آن زخم ‌های عمیق است. تالابی که به گفته منصوری تأمین‌کننده‌ آب شیرین میانکاله از سمت غرب است و با مسدود شدن تالاب، تنوع اکوسیستم آبی تالاب را دچار مشکل کرده است. منطقه ویژه اقتصادی بندر «امیرآباد» هم برای روشن شدن تالاب در شب هنگام، پروژکتورهای عظیمی را در کنار تالاب نصب کرده که به اعتقاد منصوری نا امنی را برای پرنده‌ها به ارمغان آورده است. همه کسانی که تالاب میانکاله را به بهانه‌های مختلف شخم می‌زنند یک نگاه دارند، نگاه اقتصادی.

منصوری از فروش غیر قانونی زمین‌های اطراف تالاب، ساخت و ساز ویلا و خانه‌های غیرمجاز توسط بخش خصوصی خبر می‌دهد تا هیچ نقطه‌ای از این منطقه احساس امنیت نکند. بومی‌ها هم اعتقاد دارند بیشتر کسانی که به خرید و فروش زمین‌ها در این منطقه می‌پردازند از دولت گذشته باقی مانده‌اند. آنها اعتقاد دارند که روحانی هر چه زودتر باید مدیران میانی باقی مانده از دولت پیشین را عوض کند تا پرونده فروش زمین‌های منطقه بسته شود.

دل‌نگرانی شاکله‌ای ها

البته بخشی از تالاب میانکاله از ساخت و سازها جان سالم برده است. بخشی چسبیده به روستای شاکله که اهالی این روستا خود را موظف به حفاظت از آن می‌دانند. بخشی که پوشش دست نخورده‌ای دارد و بوته به بوته می‌رود تا به تالاب می‌رسد. اگر شب‌ها به میان بوته‌ها بیایی به راحتی حضور خرگوش‌های وحشی را در آن خواهی دید. معیشت شاکله ای‌هایی که دامداری می‌کنند هم به همین زمین وابسته است. حالا شرکتی به نام دانش بنیان چشم به 72 هکتار از زمین‌ها دوخته است. هیچ کس هم نمی‌داند به طور دقیق چه کار پژوهشی است که باید برای اجرای آن بنیان منابع طبیعی منطقه ریشه‌کن شود. شاکله‌ای‌ها می‌پرسند آیا در تمام بهشهر و استان مازندران جایی برای کار پژوهشی این گروه نیست و حتماً باید آخرین نقطه باقی مانده تالاب را به آنها تقدیم کرد؟ آنها همچنین یک مسأله دیگر را هم یادآوری می‌کنند.

به گفته «سید محمد رستم کلایی» رئیس شورای روستای شاکله، این روستا 600 نفر جمعیت دارد. جمعیتی که در آن 200 جوان جویای کار هستند. 30 تا 40 نفر آنها تحصیلات مرتبط با دامپروری و شیلات دارند. او در گفت‌و‌گو با ایران می‌پرسد اگر منابع طبیعی و محیط زیست برای مسئولان مهم نیست و به هر روی می‌خواهند زمین‌ها را واگذار کنند، چرا این زمین‌ها را به جوانان روستا واگذار نمی‌کنند تا مجبور نشوند برای کار به تهران بروند و روستا را خالی کنند. جوانانی که اعتقاد دارند چگونگی تشکیل شرکت‌هایی که زمین‌های منطقه را می‌بلعند هم باید مورد توجه افکارعمومی قرار بگیرد.

به گفته یکی از جوان‌ها، خیلی از کسانی که دنبال زمین‌های تالاب میانکاله هستند، جمع می‌شوند، شرکت‌های عجیب و غریب راه می‌اندازند و با رابطه‌هایی که دارند زمین‌های بکر و دست نخورده منطقه را صاحب می‌شوند. آنها اعتقاد دارند که دانش بنیان هم یکی از این شرکت هاست. آن طور که «خلیل محمدی» عضو دیگری شورای روستای شاکله به روزنامه ایران می‌گوید این شرکت موافقان و مخالفان دولتی هم دارد: «فرماندار موافق واگذاری زمین‌ها به این شرکت نیست اما بخشدار موافق است.» او می‌گوید 15 جوان روستا وام گرفته‌اند و دام خریده‌اند اگر این زمین‌ها را به شرکت دانش بنیان واگذار کنند این جوانان چطور می‌توانند وام‌های خود را پس بدهند؟ این گوسفندان را در میان این همه ساخت و ساز برای «چرا» به کجا ببرند؟ جوانانی که نامه‌های بسیاری را به فرمانداری، جهادکشاورزی، اموراراضی، محیط زیست و بخشداری نوشته‌اند و پرسیده‌اند چرا اراضی ملی را به راحتی به هر متقاضی واگذار می‌کنید؟ به گفته یکی دیگر از اهالی این روستا یکی از موافقان این واگذاری هم یک نماینده مجلس است که برادرش جزو متقاضیان واگذاری زمین است.

باجناق یکی از افراد ذی نفوذ شهر نیز از دیگر متقاضیان واگذاری زمین در میانکاله است که البته اسم او و برادر نماینده به رسم امانت از گزارش حذف شده است. یکی دیگر از متقاضیان زمین‌های منطقه هم از پرورش‌دهندگان شترمرغ است که آن طور که «سیده مریم رستم کلایی» وکیل دادگستری به خبرنگار ما می‌گوید 16 پرونده شکایت همزمان از او در دادگاه‌های مختلف درجریان است. او خود بررسی سه پرونده از این فرد را به عهده دارد. این فرد تنها در یک پرونده از افراد بسیاری پول گرفته تا به آنها بچه شترمرغ تحویل دهد اما امروز و با گذشت 4سال از آن ماجرا نه به آنها شترمرغی تحویل داده نه پول آنها را برگردانده است. آن طور که رستم‌کلایی می‌گوید این فرد یک دانشجوی ساده بود که دامپزشکی خوانده است.

با واسطه وارد بازار کار می‌شود و کم کم دم و دستگاهی برای خود به هم می‌زند. حالا هم زمینی که او برای پرورش شتر مرغ گرفته توسط دادگستری توقیف شده است. یکی از جوانان روستا هم می‌گوید: «خیلی از این افراد معمولاً طرح‌های مرتبط با بخش کشاورزی ندارند، معمولاً چند اختراع صنعتی را تحویل می‌دهند تا وام بگیرند.

یکی از شروط بانک‌ها برای پرداخت وام هم مشخص بودن زمین محل اجرای طرح‌های یاد شده است.» همین پروسه روشی می‌شود برای افرادی که پول و نفوذ دارند و می‌توانند عرصه‌های ملی را به تصرف خود درآورند. به گفته رستم کلایی اختراع و ابداع افرادی که به دنبال زمین‌های روستای شاکله هستند هم در حوزه کشاورزی نیست بلکه الکترونیک است، با وجود این به دنبال زمین‌های حاشیه تالاب هستند. به گفته رستم کلایی این شرکت درحال حاضر 72 هکتار از زمین‌ها را می‌خواهد اما او و سایر اهالی روستا شک ندارند همین که پای دانش بنیانی‌ها یا هر شرکت دیگری به زمین‌ها برسد، باید فاتحه تمام هزارهکتار اراضی موجود را خواند.

Posted in: دسته‌بندی نشده