منظر فزهنگی بم آماج بی تدبیریها


عکس: فرزاد گوری/تسنیم

سالهاست که می‌شنویم بم و
منظر فرهنگی آنرا ثبت جهانی کرده اند، سالهاست که بی اعتنا از کنار این مسئله رد
می شویم و به دیدی فانتزی و تزئینی به مسئله نگاه می کنیم، سالهاست که بی توجهی می
کنیم به آنچه که گذشتگانمان به امانت نزد ما قرار داده اند، سالهاست که طلب تدبیر
می کنیم اما دریغ و صد افسوس از گوشه ای تدبیر، نه تنها مسئولانمان بلکه خود مردم
هم عادت به بی تدبیری دارند. باغهایمان آن میراث به جا مانده از هزاره‌های دور
شهرمان را به تاراج می بریم و خودمان را فریب می دهیم که آبی برای آبیاری نداریم،
که درختانمان پیر شده اند و بازدهی ندارند، که دل و دماغ باغداری را نداریم، که زلزله
کمرمان را شکسته است. باغهایی که مظهر زیبایی شهرمان است را به تاراج می بریم که
چه شود؟ خانه بسازیم!  گاهی احساس می کنم
شکر نعمتی نمی کنیم تا خدا نعمتمان را افزون کند. افسوس و دریغ از این کوته فکری
ها که در پس این مسئله خانمانمان را به آتش می کشیم. هنوز یادمان نرفته سفرهای
مکرر مقام معظم رهبری به بم را، هنوز یادمان نرفته نگاه ویژه ای که سران نظام به
بم داشتند و دارند را، هنوز یادمان نرفته که چگونه اهمیت مسئله بم را، بارها و
بارها به ما گوشزد می کردند. حتی مسئله ثبت جهانی بم و منظر فرهنگی اش ما را از
خوابی که به تعبیر بنده خواب غفلت است بیدار نکرده و از آنجایی که ما استاد از دست
دادن فرصتهای طلایی هستیم هنوز نمی خواهیم شهرمان آن طور شود که گذشتگانمان می
گفتند و اکنون آرزویش را داریم. بیشتر از آنجایی احساس ضعف می کنیم که می بینیم  قابلیتهای بالای شهرمان را، و فقط حرف می زنیم و
افسوس می خوریم. سالهاست از اقتصاد تک محصولی هراس داریم و می دانیم خدای ناکرده
اگر خرمای‌مان آفت زده شود اقتصاد شهرمان فلج خواهد شد.  آب در کوزه است و ما گرد جهان می گردیم طبیعتی
داریم بی نظیر، باغ شهری داریم جهانی و میراثی تاریخی که سالها از آن چیزی نمی
دانستیم و حال بعد از زلزله 82 فهمیدیم چه شاهکار بزرگی را داشتیم و قدرش را نمی
دانستیم و چه بسیاراند شاهکارهایی که به چشم مان نمی آیند، ولی چشمان تیز بین
جهانیان آنها را می بینند و به آن به عنوان میراث جهانی و بشری افتخار می کنند.
بارها گفته ایم این بار نیز می گوییم بم تنها و تنها با در نظر گرفتن بحث گردشگری
اش می تواند گره گشای بسیاری از مشکلات از جمله اقتصاد تک محصولی اش باشد حال که این
فرصت نصیب بم شده و خورشید اقبال از بم طلوع کرده است چگونه است که از این فرصت
طلایی به خوبی استفاده نمی کنیم و قدر داشته هایمان را نمی دانیم؟

 
عکس: امین میراسدی


مردم باید
بدانند که شاه کلید حل مشکلات اقتصادی بم توجه به بحث گردشگری است، باید بدانند
توجه به بحث گردشگری زیر ساختی می خواهد به نام توجهات جهانی که ما سالهاست آن را
داریم. مردم باید بدانند ساختار یک شهر سنتی زمانی زیباست که نشانی از اصالت خود
داشته باشد. مردم باید بدانند که با هر تیشه ای که به ریشه درختان می زنند در واقع
تیشه به ریشه خودشان می زنند، تیشه به ریشه اصالتشان می زنند، تیشه به ریشه آینده
شهرشان می زنند. نمی دانم در این بین مقصر چه کسی است اما مردم ما هنوز مفهوم منظر
فرهنگی را به خوبی نمی دانند، نمی دانند که می گویند ثبت جهانی بم چه سودی برای بم
دارد؟ در این بین وظیفه چه ارگان یا ارگانهایی است که مفهوم منظر فرهنگی را به
مردم توضیح دهند تا مردم خود حافظ منافع شهرشان باشند. مردمی که دل در گرو این مرز
و بوم بسته اند قطعاً خواهان فردایی روشن برای شهر زیبایشان خواهند بود. شاید این
اولین قدمی باشد که بنا به تعبیر آیه ا.. هاشمی بم را به جایگاه گذشته خویش در
تاریخ و جغرافیای ایران باز گرداند، پس باید قدم اول را محکم برداریم. سخن بسیار
است و مجال اندک چه بهتر که سخن کوتاه کنیم و پای در ره نمائیم که دراز است ره
مقصد و ما نوسفریم.

Posted in: دسته‌بندی نشده