فاجعه ی برودپیک : نقد رضا زارعی

بخش هایی از نقد رضا زارعی : … تلاش آرشی ها برای اتمام راه نیمه کاره موجب شد تا تابستان سال جاری این  تیم با تجربه ای بیشتر از صعودهای قبلی در نزد مدیران اجرائیش و البته بهره گیری از پتانسیل جوانی به جای تجربه! در نزد تیم صعودقصد اتمام کار را  نماید. هدفی که از سوی اعضای جوان این تیم تلاش برای تغییر نام گرفت ولی شور و حال آغاز این تغییر از همان ابتدا هم نوید روزهایی پر آشوب را می داد! 
متاسفانه تغییری که جوانان آرش نوید آنرا داده بودند خیلی زود و بر اثر خطاهایی دنباله دار تبدیل به فاجعه ای شد که پای سایت های سیاسی و سیاست مداران، فوتبالیست ها و شهرسازان را هم به عرصه کوه نوردی باز نمود! تلخی این حادثه تا بدانجاست که تا سال ها آثار منفی آن از ذهن ها زدوده نخواهد شد و شاید پر بیراه نباشد ذکر این  جمله که: 
“کوه نوردی ایران با این حادثه سال ها به عقب رانده شد”! 
و متاسفانه تلخی راه نوی آرشی ها بر هیچ دلی ننشست!

 

– متاسفانه مدیریت بحران گروه آرش پس از خبر ورود اعضا به مسیر اشتباه  نتوانست آنچنان که شایسته است به وظیفه خود عمل نماید. جا داشت ایشان خیلی  سریعتر اقدامات عملیشان را به کار می بستند.

– تردیدی در ارزش گذاری یک مسیر نو وجود ندارد، اما همانطور که پیش از این نیز اشاره کرده بودم پیشرفت در کوه نوردی نیاز به ممارست و زمان دارد و به زور نمی شود راه صد ساله را یک شبه طی نمود!

– اغلب  گشایش ها و مسیرهای نو توسط افرادی صورت گرفته که تجربه فراوانی در صعود  مسیرهای تکراری و در کنار سایر با تجربه ها و یا تلاشهای نو در آلپ و … داشته اند به طور مثال راینولد مسنر پیش از ورود به هیمالیا 5 دیواره معروف آلپ را از مسیرهای نو صعود نمود. به کارنامه او پیش از سال 1970 رجوع کنید:

برخی از صعودهای مسنر

تا سال 1964 او بیش از 500 صعود در شرق آلپ انجام داد که اکثر آنها در منطقه دولومیت ها صورت گرفته

 

1965 اولین صعود جبهه شمالی اولتر

1967 اولین صعود جبهه شمال غربی سویتا

اولین صعود زمستانی تیغه شمالی اگنر

اولین صعود زمستانی تیغه شمالی فورشیتا

اولین صعود زمستانی تیغه شرقی اگنر

1969 اولین صعود انفرادی جبهه شمالی درو

صعود انفرادی مارمولاتا

صعود انفرادی سویتا (فلیپ فلیم)

هرمان بول نیز اینچنین بود که موجب شد تا کارل هرلیخ کوفر او را در تیم نانگاپاربات 1953 خود قرار دهد.

همچنین دنیس اوربکوی قزاق که بسیار محبوب دوستان مان در گروه آرش است در دهمین 8000 متری خود،  بر روی همین برودپیک نخستین مسیر جدیدش را گشایش می کند. جالب آنکه او پیش  از این گشایش، برودپیک را از مسیر عادی نیز صعود کرده بود.

با هم بخشی از صعودهای اوربکو را مرور می کنیم:
24/5/2000 اورست از مسیر نرمال جنوبی
23/5/2001 لوتسه از مسیر نرمال جنوبی

13/8/2001 گاشربروم I از دهلیز ژاپنیها
20/80/2001 گاشربروم II از مسیر نرمال، صعود سرعتی از 5800 تاقله در مدت 7/5 ساعت و بازگشت در مدت 4 ساعت
13/5/2002 کانچن چونگا از مسیر نرمال جنوب غربی
25/10/2002 شیشاپانگما
17/6/2003 نانگاپاربات از مسیرعادی کینشوفر
18/7/2003 برودپیک از مسیر عادی
5/2004 آناپورنا صعود شبانه
25/7/2005 برودپیک نخستین صعود رخ جنوب غربی به همراه سرگی ساموئیلف به سبک آلپی
25/4/2006 ماناسلو از مسیر عادی 
8/5/2006 ماناسلو از مسیر جدید
2/5/2007 دائولاگیری مسیر عادی
2/10/2007 کی دو مسیر ژاپنی ها در رخ شمال غربی به همراه ساموئیلوف
12/5/2008 ماکالو
9/2/2009 ماکالو اولین صعود زمستانی به همراه سیمون مورو
15/5/2009 چوآیو مسیر جدید

حال قیاس کنید با تفکر ما در هدایت همنوردان مان به مسیر جدید!

 

– با مشاهده مسیر گشایش شده مهم ترین نکته تلاش افراد برای گذر از سد برفی و  رسیدن به قله بجای طی نمودن خطی مستقیم به سوی قله است! اگر فرض ابتدایی  گروه برای گذر از جبهه جنوب غربی تنها تلاش برای دستیابی به قله بوده (که  شک دارم چنین هدفی را در ذهن پرورش داده باشند) می توان پذیرفت آنها به  هدفشان رسیده اند. در غیر این صورت اگر هدف ثبت مسیری شایسته به نام ایران  بوده می باید تا انتها تلاش شان را معطوف به گذر از یال یا دهلیزی قابل  دسترس می نمودند. بدیهی است آنچه در تصاویر ارائه شده توسط باشگاه مشاهده  می شود، بجز رخ صخره ای ابتدای مسیر (پس از تراورس کمپ 3 تا ابتدای مسیر) باقی مسیر تا قله تنها فرار از درگیری با صخره ها می باشد!

 

 متن کامل را در وبلاگ رضا زارعی ( کوه قاف ) بخوانید

 برداشت از سایت کلاغ ها

Posted in: دسته‌بندی نشده